زمان به دلیل اینکه ثابت است نمی تواند خود را مدیریت کند. مدیریت زمان می تواند برای طیف وسیعی کارها، مهارت ها، فعالیت ها، اهداف و پروژه ها کاربرد دارد. در ابتدا مدیریت زمان را فقط برای کارهای سازمانی و فعالیت های شغلی کاربرد داشت اما امروزه اغلب مردم از ان برای کارهای شخصی خود نیر از آن بهره می برند. مدیریت زمان معمولاً یک ضرورت در توسعه پروژه است زیرا زمان و دامنه اتمام پروژه را تعیین می کند. مدیریت زمان خوب فرد را قادر می سازد در مدت زمان کوتاه تری کامل شود ، استرس را کاهش می دهد و به موفقیت شغلی منجر می شود.
توانایی
تهیه و دنبال کردن برنامه کاری باعث کاهش اضطراب می شود. وقتی موارد را برای انجام دادن لیست می کنید؛ می توانید پیشرفت محسوسی را ببینید. این امر به شما کمک می کند تا از نگرانی در مورد اینکه آیا کارهای خود، مضطرب نشوید.
مدیریت زمان خوب به شما فرصت اضافی می دهد در زندگی روزمره می دهد. افرادی که می توانند به طور موثری زمان خود را مدیریت کنند، از اینکه وقت بیشتری برای سرگرمی یا سایر کارهای شخصی دارند؛ لذت می برند.
داشتن مدیریت زمان می تواند منجر به داشتن وقت بیشتر و انجام کارهای بیشتر شود و همین امر ازز تلف کردن عمر و زندگی شما جلوگیری می کند. مهارت مدیریت زمان یکی از ویژگی های کلیدی است که کارفرمایان به دنبال آن هستند. توانایی اولویت بندی و
افرادی که مدیریت زمان خوبی دارند ، قادر به دستیابی بهاهداف بهتر هستند و این کار را در مدت زمان کوتاه تری انجام می دهند.
پس از در نظر گرفتن مزایای مدیریت زمان، بیایید به برخی از روش های مدیریت موثر زمان نگاه کنیم:
[caption id="attachment_3459" align="aligncenter" width="526"] اهمیت مدیریت زمان[/caption]
اهداف را درست تنظیم کنید
اهدافی را تعیین کنید که قابل دستیابی و اندازه گیری باشد. هنگام تعیین اهداف از روش SMART استفاده کنید. در اصل ، اطمینان حاصل کنید که اهدافی که تعیین کرده اید خاص ، قابل اندازه گیری ، قابل دستیابی ، مرتبط و به موقع هستند.
عاقلانه اولویت بندی کنید
وظایف را بر اساس اهمیت و فوریت طبقه بندی کنید. به عنوان مثال ، به کارهای روزانه خود نگاه کنید و تعیین کنید که موارد زیر است:
مهم و فوری: این کارها را فوراً انجام دهید.
مهم اما فوری نیست: تصمیم بگیرید که چه زمانی این کارها را انجام دهید.
فوری اما مهم نیست: در صورت امکان این وظایف را تفویض کنید.
فوری و مهم نیست: بعداً این موارد را کنار بگذارید.
تعیین محدوده ی زمانی:
تعیین یک محدوده ی زمانی برای کارهایتان می تواند شما را کارآمدتر کرده و بیشتر بر روی کارها متمرکز کنید زیرا به شما کمک می کند تا بدانید بر روی هر کاری چه مقدار زمان را اختصاص می دهید و این کار از بروز اشکالات دیگر جلوگیری میکند و حتی می توانید برای مقابله با مشکلات احتمالی برنامه ریزی داشته باشید.
مثلا فرض کنید برای یک جلسه باید 5 تا از کارهای خود را تا زمان مقرری تحویل دهید اما خودتان می دانید که تنها می توانید 4 تا از آن ها را آماده کنید. اگر برنامه داشته باشید می توانید این کار را سر موعد مقرر تحویل دهید و استرس خود را کاهش دهید.
ایجاد وقفه بین کارها:
وقتی کارهایی با حجم زیاد را بدون وقفه و استراحت انجام می دهید؛ انگیزه و تمرکز شما در آن کار کاهش می یابد. مثلا لبین کارهای تان چرت بزنید، مدیتیشن کنید و یا کاری که می تواند خستگی را از شما بزداید.
خود-سازماندهی داشته باشید:
برای اینکه بتوانید برای طولانی مدت مدیریت زمان داشته باشید؛ از یک تقویم کمک بگیرید.
کارهای غیر ضروری را حذف کنید:
حذف و یا به تعویق انداختن کارهای اضافی می تواند به شما بگوید که چه کارهایی ارزش وقت شما را ندارند. با حذف کارهای غیر ضروری زمان بیشتری را می توان به کارهای مهم اختصاص داد.
از قبل برمامه ریزی داشته باشید:
هر روز خود را طوری شروع کنید که مطمئن باشید در آن روزها چه کارهایی باید انجام دهید.
بیایید باهم نگاهی به عواقب مدیریت ضعیف زمان بیاندازیم:
تضعیف در پیشبرد کار:
عدم توانایی در پیشبرد برنامه ریزی و رسیدن به اهداف به معنای کارآیی ضعیف است. به عنوان مثال اگر مجبور باشید چند کار را با هم انچام دهید اما برنامه ریزی درستی نداشته باشید؛ کارهای شما عقب جلو خواهد شد و همین امر می تواند به معنای همان عدم کارآیی و نرسیدن به اهداف باشد.
اتلاف وقت:
عمد داشتن مدیریت زمان و یا مدریت زمان ضعیف می تواند وقت شما را تلف کند؛ به عنوان مثال اگر برنامه نداشته باشید ممکن است زمان طولانی را به چت کردن و یا گشتن در رسانه های اجتماعی مختلف صرف کیند و زمان خود را هدر دهید بدون اینکه کوچکترین کار مفیدی را انجام داده باشد.
عدم کنترل:
وقتی بدانید کاربعدی که می خواهید انجام دهید چیست؛ می توانید کنترل زندگی خود را به دست بگیرید در عیر این صورت کنترل را بر روی زندگی خود از دست داده و همین امر استرس و تنش مضاعفی را برای شما به همراه خواهد داشت.
کیفیت پایین در کارها:
نداشتن مدیریت زمان باعث می شود شما در کارهای خود ضعیف عمل کرده و کیفیت آن پایین بیاید. زیرا وقتی مدیریت زمان نباشد؛ شما مجبورید برای اینکه به کارهای خود برسید؛ با عحله کارهای خود را انجام دهید و همیشه عجله کیفیت را پایین می آورد.
پایین آمدن اعتبار:
اگر مشتری و کارفرمای شما روی تحویل سریع و به موقع کارها نتواند روی شما حساب کند؛ انتظارات و توقعات آن ها تحت تاثیر منفی قرار گرفته و دیگر نمی توانند به شما اعتماد کنند.
عصبانیت یک نوع احساس طبیعی است و می تواند یک نوع احساس مثبت باشد هنگامی که به شما کمک کمی کند تا از طریق مسائل و مشکلات کار کنید؛ چه در محیط کاری و چه در محیط خانه. با این حال اگر ای نعصبانتی منجر به پرخاش، طغیان و یا حتی اختلالات جسمانی شود؛ می وتاند در این صورت مشکل ساز شود. کنترل خشم بسیار مهم است زیرا به شما کمک می کند تا از گفتن و یا انجام کارهایی که ممکن بعدا پشیمان شوید؛ خودداری کنید پس قبل از تشدید عصبانیت سعی کنیدبهترین راهکارهای کنترل خشم را یاد بگیرید و به کار بندید.
در ادامه چند نکته برای شما به عنوان بهترین راهکارهای کنترل خشم ارائه می شود:
از ۱۰ تا ۱ و یا بالعکس بشمارید و در طول این زمان عصبانیت شما فروکش کرده و می توانید آرامتر برخورد کنید.
وقتی عصبانی می شوید تنفس شما تندتر و کم عمق تر می شود. با دم و بازدم های طولانی مدت و تنفس آرام و عمیق خود را آرام تر کنید و عصبانیت خود را از بین ببرید.
قدم بزنید و یا دوچرخه سوری کنید و یا ورزش و هر کاری که باعث می شود به شما آرامش دهد را انجام دهید.
شل کردن عضلات و رهایی دادن به آن ها به شما کمک می کند تا تنش را از خود دور کنید.
یک کلمه یا عبارت را پیدا کنید که به شما در آرامش و تمرکز مجدد کمک می کند. وقتی ناراحت شدید، دوباره آن کلمه را دوباره و دوباره به خود تکرار کنید.
در این قسمت ادامه مطلب را مطالعه فرمایید.
اکثر مردم از کلمات
در این عبارت به راحتی می توانید جای عزت را با تایید کردن عوض کنید. وقتی به کسی احترام بالایی می گذارید؛ در واقع به این معناست که او را تایید می کنید. اگر شما هم عزت نفس بالایی داشته باشید؛ در واقع خود را تایید می کنید.
بسیاری از مردم به خاطر عدم رضایت از خود عزت نفس بالایی ندارند و تصور می کنند به اندازه کافی خوب نیستند. اگر عزت نفس پایینی دارید، راه حل این است که در شناخت ارزش خود تلاش کنید تا خود را قابل قبول و ارزشمند بدانید.
اعتماد به نفس به یقین و اطمینان بر می گردد. وقتی اعتماد به نفس دارید؛ معتقید که توانایی انجام آن کار را دارید. مثلا مطمئنید که می توانید اسب سواری کنید و یا مراقب حساب و کتاب مالی خود باشید. با این وحود، درحالی که به خود اطمینان دارید که می توانید اکثر کارهای روزمره خود را انجام دهید؛ ممکن است در مورد انجام کارهای دیگر مثل
ادامه مطلب را در این قسمت مطالعه فرمائید.
آیا تا کنون برای شما پیش آمده که بدانید عزت نفس چیست و چگونه می توان از آن بهره برد؟
آیا فکر می کنید عزت نفس پایینی دارید و نمی دانید چه کاری باید انجام دهید؟
عزت نفس وحسی که درباره آن داریم را به ارث نمی بریم.
عزت نفس موقعیتی که معمولا بسته به شرایط می تواند در نوسان باشد مثلا موقعیت کاری در برخی شرایط ممکن است بالا باشد در برخی شرایط پایین.
عزت نفس پایین نوعی ارزیابی منفی از خود است. این نوع ارزیابی معمولاً زمانی اتفاق می افتد که برخی از شرایطی که در زندگی با آن روبرو می شویم روی حساسیت های ما دست می گذارد. ما این حادثه را کاملا شخصی تلقی می کنیم و دچار برانگیختگی جسمی، عاطفی و شناختی را تجربه می شویم. این امر چنان نگران کننده و گیج کننده است که ما با روش خود تخریبی به آن پاسخ می دهیم. وقتی چنین اتفاقی می افتد؛ رفتار و عملکرد ما به صورت خودکار در آمده و احساس ناراحتی و افسردکی می کنیم و شرایط کم کم رو به وخامت می گذارد.
بالا بردن عزت نفس جهانی امکان پذیر است اما آسان نیست. این نوع عزت نفس با رو در رو شدن ما با ترس هایمان رشد می کند در واقع ما از تجربیات خود می آموزیم.
هوشیار باشید: اعتیادها یادگیری ما را بلوکه کرده و روحیه ما را تعیف می کنند. آن ها را شناسایی کنید و با مراقبت کردن از خود آن ها را از بین ببرید.
خود-مراقبتی را تمرین کنید: با پیوستن به گروه های خودیاری و انجام مراقبت های بهداشتی، شیوه های جدید زندگی را برگزینید.
محرکهایی که اعتماد به نفس پایین را موجب می وشوند؛ شناسایی کنید. ما رویدادهای استرس زا (مثلاً انتقاد) را با ایجاد یک معنی منفی در مورد خودمان شخصی می کنیم. در عوض می توانیم هر رویداد را فرصتی بدانیم برای یادگیری های جدید.
شخصی سازی را متوقف و یا روند آن را کند کنید: هذف شخصی سازی کاهش پاسخ به محرک هاست. شما می توانید با استفاده از تکنیک های ریلکسیشن و مدیریت استرس در آن مداخله کنید. زیرا این تکنیک ها باعث آرامش اعصاب می شود و به ما اجازه می دهد تا از واکنش های عیر قابل کنترل و خودکار خود دست برداریم و روشی را برای روبرو شدن با ترس های غیرقابل شناخت خود پیدا کنیم که ریشه در عزت نفس پایین ما دارد.
توقف و توجه : انسان ها همیشه دوست درند به همان شیوه ای نسبت به حوادث واکنش نشان دهند که ثبلا نشان داده اند آگاهی از اتفاقات مشابه می تواند نشانه ای برای کاهش سرعت واکنش ما باشد.
واکنش به اتفاقات را خود انتخاب کنید: به صورت خودمختار و مؤثر عمل کنید و به این طریق گامی به سوی ترس های خود برداریم.
مهارت های خود را گسترش دهید: ما می توانیم با یادگیری و استفاده از این مهارتها، ایمنی خودمان را فراهم کنیم، امیدوار باشیم، سردرگمی را تحمل کنیم و عزت نفس را بالا ببریم:
احساسات را تجربه کنید. احساسات را در بدن خود احساس کرده و نیازهای خود را شناسایی کنید. وقتی به احساسات خود احترام نمی گذاریم، عادت می کند تا به آنچه دیگران می خواهند و اعتقاد دارند اعتماد کرده و به آن عمل کنیم.
تفکر انتخابی: به فکر کردن پایان دهید. به "سایه های خاکستری" فکر کنید و یاد بگیرید که از معانی خودداری کنید. با ارائه گزینه هاو تواناییی های خود، خود را به سمت امکانات جدید در مورد چگونه فکر کردن در مورد مشکلات خود باز می کنیم.
کناره گیری: پایان دادن به همه سوء استفاده به سوء تفسیرها و مفروضات "نه" بگویید. با حفظ مرزهای شخصی ، از سوء استفاده دیگران خودداری می کنیم و جدایی خود را اعلام می کنیم.
مدعی باشید: آنچه را که می بینید، احساس می کنید و می خواهید با اظهارات "من" بیان کنید. با بیان افکار، احساسات و خواسته های خود به صورت مستقیم و صادقانه، نشان می دهیم که وظیفه زندگی خود را بر عهده دارید و می خواهید برای خودتان تصمیم بگیرید.
پذیرا باشید: دیگران و اتفاقات را همانگوه که هستند پذیرا باشید و با دیگران همدلی کنید.
خیلی از ما به دلیل مشغله کاری زیاد و پیشرفت تکنولوژی، گذر زمان را خیلی سریع احساس می کنیم و همین امر ما را مستم داشتن
اگر نمی توانید نسبت به کاری که در برنامه خود قرار داده اید متعهد باشید؛ آن را ننویسید و لحاظ نکنید. در واقع باید برنامه ریزی هایتان کاملا منطقی و واقع گرایانه باشد نه ایده آل و جاه طلبانه.
همه ما به انحاء مختلف
اگر برای شما این واژه جدید است نگران نباشید بیشتر ما استرس ها مزمن و منفی را تحربه کرده ایم. این نوع استرس نوعی واکنش عصبی به وقایع چالش برانگیز و سرگرم کننده است و خیلی از دانشمندان وجود آن را در زندگی مفید می دانند زیرا بدون آن، ما زندگی نرمال و سالمی نخواهیم داشت. این نوع استرس به ما حس خوبی می دهد و انگیزه ما را بالا می برد و می توانیم برای اهداف خود با انگیزش بالایی پیش برویم .
در آن سر طیف
زندگی و کار کردن در خارج از منطقه امن می تواند چیز خوبی باشد ولی اگر احساس ناراحتی و در هم شکسته شدن کنیم این امر می تواند به یک استرس منفی تبدیل شود. محصول یوسترس یا استرس مثبت نوعی ایجاد حس هیجان، رضایت و رفاه را به دنبال دارد و
از نظر عاطفی: eustress می تواند منجر به احساس مثبت رضایت، الهام بخشی، انگیزه و جاری شدن شود.
روانشناختی : eustress به ما کمک می کند تا خودکارآمدی ، استقلال و مقاومت خود را بسازیم.
از نظر جسمی : eustress به ما کمک می کند بدن خود را بسازیم (مثلاً از طریق انجام یک تمرین چالش برانگیز).
شما می توانید eustress را در همه زمینه های زندگی خود پیدا کنید. از محل کار و روابط بین فردی گرفته تا روابط خانه و خانواده، فرصت هایی برای تجربه استرس مثبت فراوان است.
نمونه ای از eressress در محل کار، انجام پروژه جدیدی است که شما را به استفاده از نقاط قوت موجود ترغیب می کند (که می تواند انرژی فوق العاده ای داشته باشد) و شما را مم به استفاده از مهارت های موجود یا یادگیری موارد جدید کند.
تعیین اهداف چالش برانگیز پیرامون علایق یا احساسات، خود نمونه دیگری از استرس است. ما به عنوان انسان، توانایی ذاتی برای یادگیری داریم. یادگیری چیزهای جدید می تواند چالش برانگیز باشد. و رشد تخصص در یک زمینه یک شبه اتفاق نمی افتد. ممکن است در ابتدا اشتباهات زیادی را مرتکب شوید و دچار چالش های بسیاری شوید اما شما از این چالش و اشتباهات درس می گیرید و خود می تواند انگیزه ای برای پیشرفت باشد.
مسافرت ذاتاً امری استرس زا است، به خصوص وقتی در یک مکان دوردست با زبان و آداب و رسوم متفاوت روبرو می شوید. در عین حال، خود را در مکانی جدید و جالب غوطه ور می کنید، با غذاهای متنوع، مکان های جدید برای دیدن و یک فرهنگ کاملا متفاوت برای تجربه کردن آشنا می شوید. اگرچه همه این ها استرس زا هستند، اما مسافرت برای بسیاری از افراد، یک تجربه چشم نواز است و اغلب دید مثبتی نسبت به آن دارند.
انجام
هر روز چیزهای جدید بیاموزید، چه بزرگ و چه کوچک.
خود را در خارج از منطقه راحتی خود در محل کار قرار دهید. ممکن است به معنای مسئولیت پذیری جدید یا توسعه مهارتی جدید باشد.
ورزش ، ورزش ، ورزش!هر روز ورزش کنید.
یاد بگیرید که چگونه اهداف (شخصی و حرفه ای) تعیین کنید که چالش برانگیز و واقع بینانه باشند. پیشرفت خود را دنبال کنید و خود را جواب گوی همه ی آن ها بدانید.
مقالات مرتبط و مفید دیگر را در این قسمت مطالعه فرمائید.
[caption id="attachment_3039" align="aligncenter" width="671"] جدیدترین متدهای تندخوانی[/caption]
در اینجا جدیدترین متدهای تندخوانی را تقدیم شما عزیزان خواهیم کرد،
متاسفانه تمرکز بر روی محتوا و اصرار بر روی فهم آن، یکی از مواردی است که مانع از
[caption id="attachment_3071" align="aligncenter" width="727"] جدیدترین متدهای تندخوانی[/caption]
به دانش آموزان و دانشجویا خود یاد بدهید که حاشیه نویسی کنند. این کار از برجسته سازی بسیار بهتر است و به آن ها کمک می کند تا بتوانند درک درستی از مطلب داشته باشند، این حاشیه نویسی ها می تواند شامل موارد زیر باشد:
تعریف کلمات جدید
سوال پرسیدن
کدنویسی کلمات و مضامین تکراری
ایجاد ارتباط شخصی با متن
ذکر عناوین و وقایع کنونی
خلاصه کردن متن و پاراگراف
بخش بندی کردن متن
دسته بندی کردن اطلاعات
کدگذاری و شماره گذاری
رسم شکل
این لیست ها تمام ناشدنی هستند، نکته این جاست که دانش آموزان هنگام مواجه شدن با یک متن روند خاص و تکراری خود را پیش می گیرند. اما از یاد دادن حاشیه نویسی و یا تکینکی های مشابه ابایی نداشته باشیداین کارها به تمرکز بیشتر آن ها بر روی متن کمک کرده و و خواهند فهمید که کدام متد برای درک مطلب آن ها بیشتر کارساز است.
[caption id="attachment_3070" align="aligncenter" width="734"] جدیدترین متدهای تندخوانی[/caption]
گرچه خواندن و مطالعه بر عهده ذهن است، اما ترکیب کردن احساسات، تقویت کننده های بیشتری را برای دانش آموزانی که در حال رشد دادن به مهارت های خواندن خود هستند، فراهم می کند. با صدای بلند سؤال پرسیدن در مورد متنی که در حال خواندن آن هستید، می تواند به برای دانش آموزان بسیار مفید فایده باشد.
اما متأسفانه بسیاری از دانش آموزان سؤال پرسیدن و مقدار و کیفیت آن را بلد نیستند و معمان باید این امر را به آنان آموزش دهند. می توانید این کار را بر روی یک متن و با نشان دادن روی پروژکتور انجام دهید، و این تمرین و آموزش را برای شاگردان بصری کنید؛ البته به شاگردان خود بیاموزید که با استفاده از مداد و یا نشان گر متن ها را مطالعه کنند تا تمرکز آن ها بیشتر شود.
به دانش آموزان خود یاد دهید که هدف گذاری داشته باشند، گرچه در ابتدای هر کتابی اهداف درس بیان شده است اما متاسفانه دانش آموزان به شخصه قادر به ارزیابی اهداف نیستند و نمی توانند برای خود هدفی را تنظیم کنند. بهتر است در ابتدای سال از آن ها بخواهید که به نظر خودشان در چه چیزهایی موفقیت داشته اند و چه مهارت ها و استعدادهایی را دازند، عادات مطالعه خود را بنویسند و در واقع بیوگرافی کاملی از خود و دستاوردها و شکست های خود به شما به صورت متن ارائه دهند.
هر چه طول متن کوتاه ت باشد، نیاز به تمرکز کمتر و در نتیجه فهم آن آسان تر است. این کار باعث می شود اعتماد به نفس دانش آموزان بالاتر رفته و بهتر مطالب را بفهمند.
خواندن بیشتر، فهم بهتر
هر چه بشتر به دانش آموزان زمان و فرصت خواندن و مطالعه داده شود، بهتر می توانند مطالب را به خاطر بسپارند و مهارت خواندن آن ها بهتر و گسترده تر می شود. می توانند فهم بهتری از متن داشته باشند و مهارت شان بیشتر شود. بهتر است این مطالعه به صورت آزاد و به جز کتب درسی باشد، مثلا خواندن مجلات و کتب داستانی و یا موضوعات مورد علاقه آنان که می تواند به آن ها انگیزه خواندن بیشتر دهد.
دانش آموزان باید بتوانند مهارت های خود را ارزیابی کنند؛ چه به صورت رسمی و چه غیر رسمی، چه به طور خلاصه وار و چه تشریفاتی و مفصل به معرض نمایش بگذارند. سؤال هایی در رابطه با درک مطلب و یادآوری می تواند روش خوبی برای ارزیابی باشد. اما بهتر است دانش آموزان را به سؤالاتی مانند چگونه و چرا سوق دهید تا درک کاملی از متن و محتوا داشته باشند. از فعالیت هایی بهره ببرید که بتوانید محتوا را عمیقا متوجه شوند مانند:
انجام دادن مباحث و مناظره های سقراطی
نوشتن مقاله رسمی
نوشتن یک یادداشت برای کاراکتر
ارائه یک گفتگوی کوتاه تخیلی بین دو شی یا دو نفر
ساختن یک نقشه ذهنی و یا اینفوگرافی
ممکن است برخی معلم ها، مهارت ها را د کلاس خود با هم ترکیب کرده باشن؛ اما بهتر است به همه اجازه مشارکت در بحث ها و مناظرات کلاسی داده شود تا همگی بتوانند این مهارت ها را به طور جامع در خود تقویت کنند اما به طور حیرت انگیری مشاهده خواهید کرد که افرادی که بیشتر خواندن را تمرین کرده اند مهارت بیشتری در این زمینه دارند.
خواندن مهارتی است که ما را قادر به انتقال و دریافت اطلاعات،خواندن نشانه های نوشتاری، شناسایی آنها، درک و دریافت معنای متون، توانایی تدریس تلفظ و گرفتن اطلاعات از متون نوشته شده می کند. خواندن یک فعالیت پیچیده است که هم تفکر و هم ادراک را در برمی گیرد. خواندن شامل دو فرآیند مرتبط به هم است :
شناسایی کلمات
درک و فهم
شناسایی کلمات: به درک فرایند سمبل های نوشتاری مرتبط، ارتباط دارد.
درک: شامل فرایند ایجاد حس، جملات و متون مرتبط است.
خوانندگان به طور معمول از دانش پیش زمینه، واژگان، دانش گرامری، تجربه با متن و سایر راهبردها استفاده می کنند تا به آنها در درک متون نوشتاری کمک کند. متدها و روش های مختلفی برای خواندنم و توسعه مهارت های خواندن وجود دارند.
مثلا تکنیک skimming : تنها یک نگاه گذرا به متن می اندازید تا انتظارات و کلیت متن را دریافت کنید.
تکنیک scannig : برای درک اطلاعات خاص متن است.
مرحله آخر خواندن : خواندن کل متن و اطلاعات دقیق آن مانند اطلاعات و جزئیات ریزتر است.
تکینیک skimming ابتدایی ترین مرحله خواندن است. هدف از آن آشنایی با مطالبی است که قرار است بخوانید.
تکنیک scannig: همان است که در آن به دنبال اطلاعات خاص هستند. برای انجام این تکنیک، از بالای صفحه شروع کرده و سپس به سمت پایین چشمان خود را حرکت دهید. به طور کل این تکینک بسیار مفید است مخصوصا هنگامی که به دنبال پیدا کردن جواب یک سؤال هستید. این گونه تکنیک ها مهم ترین مهارت در خواندن هر نوع متن ادبی است. این مهارت شامل خواندن تنها کلمات چاپی نیست بلکه مستم ایجاد حساسیت و داشتن درک کامل از تفاوت های ظریف و معنایی زبان است.
تمریناتی که با هدف آموزش مهارت ها است، نیاز به مطالعه دقیق دارد و می تواند در دسته بندی های مختلفی براساس نیاز و خواست شما از متن، تقسیم بندی شود.
قسمت اول تمرینات شامل آشنایی دانش آموزان با عنوان و تیتر است. توسعه مهارت های پیش بینی و ایجاد انتظارات در متنی که در حال خواندن آن هستند.
فعالیت های پیش خوانی به خواننده اجازه می دهد تا هر آنچه را که ممکن است بعدا در متن بخواند، پیش بینی کند و حتی گاهی ممکن است چیزهای غیر محتمل را پیش بینی کند.
در تمرینات قبل از خواندن یعنی همان skimming، دانش آموزان باید حتما قبل از خواندن کامل متن، اول سؤالات و مواردی را که آمده است را کامل بخوانند؛ این کار به آنها کمک می کند که هم کلیت مطلب و موضوع متن را بفهمند و هم اینکه بداند چه چیزهایی در متن مهم هستند و تمرکز خود را وری آن قرار دهند.
بخش دیگر تمرینات scanning است، که به اطلاعات خاص می پردازد. آنها اطلاعات مورد نیاز را از متن استخراج می کند برای این کار می توانند تنها پاراگراف اول و آخر را بخوانند و حدس بزنند متن در چه موردی است و با این کار شاید بتوانند به تعدادی از سؤالات درک مطلب پاسخ دهند. این سؤالات معمولا مطالبی جمع و جور از متن از شما می خواهند.
مثلا مهمترین جمله در پاراگراف اول چه بود؟
یا مثلا از شما می خواهد که نگرش خود را در رابطه با متن بگویید.
مهمترین کلمه در پاراگراف سوم چیست؟
مترادف کلمه ای که بلد شده است، در کدام پاراگراف آمده است؟
سؤالاتی از این دست که اگر تکنیک هایی که در بالا ذکر شد را به درستی یاد گرفته باشید، می توانید به راحتی به سؤالات درک مطلب هر متنی پاسخ بگویید.
آموزش رایگان زبان انگلیسی در تهران
نحوه ی تست زنی در کنکور
چگونه در ریدینگ آیلتس موفق شویم؟
ما در این مقاله
آیا می خواهید تنها با یک روش ساده و معجزه گر به بهبود حافظه خود کمک کنید؟ پس تنها کافی است به کاخ و سلطان حافظه ی خود متکی باشید.
تمامی متخصصان و رکورداران حافظه معتقدند که این یکی از مؤثرترین روش ها برای تقویت و بهبود حافظه است، در واقع برترین های حافطه دنیا با این متد تا 112000 آیتم را به حافظه می سپارند.
این روش حافظه در یونان باستان توسعه یافت. گاهی اوقات به عنوان "روش لوچی" یا "روش سیسرو" نیز خوانده می شود. ممکن است شما آن را "اتاق رومی" یا "روش سفر" نیز شنیده باشید.
گرچه بسیار گسترده است اما ما در اینجا به شما به طور خلاصه خواهیم گفت که چگونه کار می کند. در این روش تنها کاری که باید انجام دهید ارتباط دادن چیزهای آشنا به چیزهای نا آشناست. مثلا مکانی را که فقط یک بار به آنجا دیده اید، برای اینکه نام و مکان آن در خاطر شما باقی بماند باید به جایی که برای شما آشناست آن را ربط دهید. مثلا ارتباط دادن منزل تان با یک جای تفریحی که از طرف مدرسه رفته اید و یا مثال هایی از این قبیل. خوب فکر کنید حتما می توانید این ارتباط ها را بیشتر و قوی تر کنید پس تمام سعی خود را بکنید.
در روش حافظه مغناطیسی ، ما از اصطلاح loci استفاده نمی کنیم. خیلی مبهم است. در عوض ، ما با ایستگاه های مغناطیسی کار می کنیم. در این ایستگاه ها تصاویر مغناطیسی خود را قرار می دهیم. به عنوان مثال ، اگر می خواهید تعدادی از تاریخ های مهم درباره جنگ جهانی دوم را به خاطر بسپارید می توانید آنها را در کابینت پزشکی خود ثبت کنید؛ یا بهتر بگویم، آنها را در جای خود مگنت کنید و بچسبانید. ارتباط هر داده با یک جسم فیزیکی در یک فضای آشنا به مغز کمک می کند تا اطلاعات را ذخیره کند.
مغز شما بیشتر از آن که موارد و اطلاعات را ذخیره کند؛ مواد مورد مطالعه را به صورت سیستماتیک ذخیره می کند و در صورت نیاز آن را به راحتی بازیابی می کند.
همچنین می توانید بخش هایی از اطلاعات را با صداها، بوها، لامسه- عناصر مختلف حسی مرتبط کنید. شما این کار را با استفاده از طیف گسترده ای از حالت های مغناطیسی که در اینجا دقیقاً در این اینفوگرافیک خاص آموزش داده شده اند انجام می دهید:
[caption id="attachment_3110" align="aligncenter" width="621"] 6 روش قدرتمند برای حفظ کردن مطالب[/caption][caption id="attachment_3111" align="aligncenter" width="399"] 6 روش قدرتمند برای حفظ کردن مطالب[/caption][caption id="attachment_3114" align="aligncenter" width="607"] 6 روش قدرتمند برای حفظ کردن مطالب[/caption][caption id="attachment_3115" align="aligncenter" width="717"] 6 روش قدرتمند برای حفظ کردن مطالب[/caption]
به یاد داشته باشید برای به یاد سپاری بهتر مفاهیم و مطالب و هر گونه متنی، باید با تمام این حواس آن را درگیر کنید تا مطمئن شوید هر آنچه را که خوانده اید کاملا در حافظه شما ثبت شده است.
احتمالاً بزرگترین قدرت تکنیک Memory Palace این است که می توانید برای بهبود حافظه بلند مدت خود، آن را با سایر روش های یادگیری ترکیب کنید.
کلمات اختصاری رایج ترین روش جهت بهبود حافظه هستند و برای به خاطر سپردن لیست های کوتاه یا دنباله ها بسیار عالی هستند.
مثلا همین COG KAV، اول کلماتی بود که در نمودار آمده بود و با این متد می توان این روش را به راحتی به خاطر سپرد. مسئله ای که افراد با آن مشکل دارند این است که گاهی اول این کلمات یا صامت هستند و یا بعد از اینکه ساخته شدند بسیار بی معنا و تلفظ آن ها سخت است به طوری که نمی توان به راحتی آن را به خاطر سپرد.
اگر می خواهید این سرنام ها به راحتی به خاطر سپرده شوند، و در کاخ مغز جایگزین شوند، بهتر است هر کدام از کلمات را به شی و یا چیزی که برای شما آشناست یا آن را دوست دارید و حتی دوست ندارید، مرتبط کنید.
همیشه در مدرسه و جاهای علمی به ما گفته شده است تکرار و تمرین شرط یادگیری است، اما اینگه چگونه و با چه هدفی این تکرار صورت پذیرد مهم است و تنها تکرار طوطی وار مطالب کمکی به حافظه شما نمی کند.
بهتر است این تکرارها، با فاصله و در زمان های مشخص باشد. برای این کار فلش کارت بسازید و آنها را مرور کنید.
بار بعدی که آن ها را مرور کردید، به سه قسمت تقسیم کنید؛ قسمت های سخت، متوسط و آسان، در این بخش آن هایی که آسان هستند را کنار بگذارید، آن هایی را که حدوداً و به طور متوسط یاد گرفته اید؛ کنار بگذارید تا بتواند دوباره دوره کنید و آن ها را یکی دو روز بعد دوباره مرور کنید و اگر مواردی وجود دارد که به هیچ عنوان به حافظه شما سپرده نمی شود، آنها را در دسته ی سخت ها قرار دهید و 10 دقیقه بعد آن ها را دوباره مرور کنید.
این کار بسیار ساده و در عین حال بسیار مؤثر است؛ هر زمان که با لغت یا متنی که دشوار است مواجه می شوی آن را دسته بندی کنید و در فلش کارت های مربوطه قرار دهید.
آیا به دنبال یک روش بی دردسر برای حفظ کردن تاریخ ها، فرمول ریاضیات و هستید؟
تمرکز خود را بالا ببرید تا بتوانید حافظه خود را بهبود بخشید.
هنکام مطالعه چندبار مزاحم ها مانع مطالعات شما می شوند؟ اس ام اس، یو تیوب، اینستاگرام، فیس بوک و هزاران مزاحم دیگر که خیلی راحت شما را به خود مشغول می کنند، تمامی این ها می توانند تمرکز شما را تا حد بسیار زیادی پایین آورند. محققان دریافته اند که توجه بیش از حد به یک چیز می تواند آن را به حافظه بلند مدت انتقال دهد؛ پس اگر می خواهید حافظه خود را تقویت کنید؛ حتما موانع را از سر راه تمرکز خود بردارید و تمام توجه خود را به آنچه که در حال مطالعه آن هستید بدهید.
در اینجا برای شما راهکارهایی داریم که تمرکز خود را بالا ببرید:
در هنگام مطالعه، همه اعلان ها مانند اس ام و پیام و زنگ ها را بی صدا کنید.
به یک جای خلوت بروید؛ مثلا کتابخانه و یا کافی نتی جایی.
مراقبه حداقل روزی یکبار می تواند تمرکز شما را بالا ببرید.
چند کار را با هم انجام ندهید.
سبک زندگی شما شامل : تغذیه- ورزش - خواب و همه این ها می باشد؛ که بر روی حافظه شما تأثیر دارد؟
خواب:
این جمله که در بالا خواندید به این معناست که اگر از خواب خود بگذرید برای اینکه زمان بیشتری برای مطالعه داشته باشید، این کار فقط همه چیز را بدتر خواهد کرد و نمی تواند در حافظه شما تاثیر مثبتی داشته باشد و حتی می تواند در آن تأثیر منفی هم داشته باشد.
8 ساعت خواب ایده آل است اما اگر نمی توانید، حتما 7 ساعت خواب را در شب داشته باشید.
غذا:
غذاهای فراوان در چربی های اشباع و چربی های ترانس مانند گوشت قرمز، کره و غیره برای یادگیری و حافظه بسیار مضر هستند. دانش آموزان همچنین تمایل به خوردن غذاهای مضر دارند (به خصوص در زمان امتحان) که برای مغز آن ها بدتر است.
مطالعات بی شماری نشان داده اند که این غذاها حتی در طولانی مدت و در شرایط دیگر که به سلامت مغز آسیب می رسانند و باعث از بین رفتن حافظه می شوند، حتی می توانند منجر به بیماری آایمر شوند.
در عوض، برای
ورزش :
ورزش برای بهبود عملکرد شناختی به چندین روش عمل می کند؛ از جمله جهت بهبود خلق و خو، تمرکز بهتر، هوشیاری بیشتر و غیره شناخته شده است.
بنابراین، به طور طبیعی برای بهبود حافظه بسیار مؤثر است. ورزش همچنین باعث آزاد شدن پروتئینی به نام کاتپسین B در مغز می شود. این رشد سلولهای عصبی (سلولهای مغزی) را تحریک می کند و اتصالات اضافی را در هیپوکامپ ایجاد می کند - منطقه ای از مغز که برای یادگیری و حافظه طولانی مدت حیاتی است.
معلمان اغلب ما را تشویق می کنند تا برای یادگیری بهتر، مطالب را بنویسیم. اما ما در اینجا دو نکته ی اضافی دیگر را هم پیشنهاد می کنیم که در توانایی شما در یادگیری و به یاد سپردن سریع چیزها - به ویژه قبل از امتحان می تواند تأثیر گذار باشد:
اول اینکه به یاد آورید و سپس هر آنچه را که نوشته اید به صورت ذهنی با خود تکرار کنید . انجام این کار پروسه طولانی ندارد و خیلی راحت اطلاعات را در عرض 10 تا 20 ثانیه به حافظه کوتاه مدت شما منتقل می کند؛ البته اگر متمرکز باشید. و به صورت ذهنی و با خود تکرار کردن مطالب راهی است که باعث می شود اطلاعات از حافظه کوتاه مدت به بلند مذت منتقل شود.
قدم بعدی این است که به حافظه خود اجازه دهید که اطلاعاتی را که در کاخ حافظه خود ذخیره کرده اید، تثبیت شود.
راه های تقویت حافظه
بهترین راه های یادگیری زبان انگلیسی در تهران
چگونه در خانه زبان یاد بگیریم؟
یادگیری زبان ناگلیسی بدون فراموشی
به روزترین راه های تقویت مغز
راه های جلوگیری از آایمر
[caption id="attachment_3179" align="aligncenter" width="613"] شرمساری دوست شماست[/caption]
گاهی اوقات می توان گفت که ترس ها دوست ما هستند چرا که شما را به سمت هر انچه که برای شما مهم است سوق می دهند و به شما انگیزه ای می دهند تا شانس خود را امتحان کنید و حتی گاهی غم و اندوه هم می توانند دوستان خوبی برای شما باشند زیرا به شما نشان خواهد داد که نگران چه چیزهایی هستید و قدر هر آنچه را که دارید بدانید. اما امروز می خواهیم در این باره که خجالت و
[caption id="attachment_3176" align="alignleft" width="511"] شرمساری دوست شماست[/caption]
خجالتی بودن به شما می گوید که شما چه باوری درباره خود دارید؟ و اینکه آسیب پذیری های شما چیست؟ همه ما
وقتی احساس شرمساری می کنید ناخودآگاه به آنچه که در مورد شما گفته می شود ایمان دارید. مثلا اگر کسی به شما بگوید احمق اصلا به آن اهمیت نمی دهید زیرا یک مدرک عالی دکترا ا بهترین دانشگاه دارید و اصلا برای تان مهم نیست دیگران چه می گویند زیرا کاملا به خود ایمان دارید. اما اگر به شما بگویند زشت ممکن است خیلی راحت باور کنید زیرا وقتی که یک بچه بودید این را حس را دذرمورد خود داشتید و دیگران هم این را به شما القا کرده بودند. در واقع وقتی کسی به شما توهین می کند و شما ناراحت می شوید به این معناست که بخشی از وجود ناخودآگاه شما از این توهین آگاه است و آن را درباره خود پذیرفته است و با اشاره کردن به آن بخش، شما احساس ناراحتی و شرمساری می کنید.
خجالتی بودن منیّت را از شما می گیرد. وقتی شما کاری می کنید که به خود و دیگران آسیب می زنید؛ احساس شرم دارید. تمامی این کارها ارزش های شما را نقض می کنند و احساس شرم به شما کمک می کند تا بدانید آن ارزش ها چه چیزهایی هستند و آن احساس شرم پاسخ ذهن ناخودآگاه ما به ارزش های آسیب خورده مان است. همانطور که درد در اثر واکنش بدن ما بر اثر ضربه ای است که به آن وارد شده است.
خیلی مواقع ممکن است کاری بی شرمانه انجام دهید و یا به کسی ظلم کنید و بعد از آن پشیمان شده و شرمگین باشید این ها شانه های خوبی است این نوع عذاب وجدان ارزش های شما را برایتان برجسته تر می کند. مثلا هیچ انسانی از اینکه نمی تواند پرواز کند شرمنده نیست اما ممکن است از اینکه پولدار نیست و یا راه پولدار شدن را نمی داند خجالت زده شود. با همین بخش از خجالت زدگی می توانید خود را ارتقا دهید.
این راهنمای ارزشمندی است که در روبرو شدن با هر گونه چالشی با شما همراه است؛ پس آن از دست ندهید! شما توانایی گذراندن اوقات سخت را دارید. بعضی اوقات شما فقط به تقویت انگیزه و مانند این نیاز دارید.
چگونه خجالتی نباشیم؟
بهترین راه خجالتی نبودن چیست؟
راه های دور شدن از استرس
چگونه در یک جمع خجالتی نباشیم
شما از چه چیزهایی می ترسید؟ آیا تاکنون سعی کرده اید بر آنها غلبه کنید؟ متاسفانه و یا خوشبختانه ترس ها یاد گرفته می شوند و بخش ذاتی وجودی ما انسان ها نیست و می توان یاد گرفت آن ها را از خود دور کنیم.
رایج ترین ترس هایی که ما تجربه می کنیم، اغلب
ترس های بسیار دیگری وجود دارند که در خوشبختی ما دخالت می کنند:
ترس از دست دادن عشق
ترس از دست دادن شغل و امنیت مالی
ترس از تمسخر دیگران
ترس از دست دادن احترام نزد دیگران
و بسیاری ترس های دیگر که ما در اینجا راه هایی را برای لبه بر این ترس ها به شما ارائه می کنیم.
متداول ترین واکنش در شرایط ترس، نگرش "من نمی توانم!" است.
این ترس از عدم موفقیت است که ما را از انجام عملی متوقف می کند. این امر از نظر جسمی با شروع در گودال معده شما تجربه می شود.
وقتی واقعاً می ترسیم، دهان و گلویمان خشک می شود، قلب ما شروع به تپش می کند. بعضی اوقات کم عمق نفس می کشیم و معده ما انگار قفل می شود.
همه این ها جلوه های جسمی الگوی عادت منفی بازدارنده است، که همه ما گاه به گاه از آن تجربه می کنیم.
ادامه این مطلب
اعتماد به نفس در تمامی مراحل زندگی ما می تواند مؤثر باشد اما خیلی از افراد از داشتن آن بی بهره اند و می توانند موفقیت خود را با نبود آن به خطر اندازند. از این گذشته افراد دوست ندارند پروژه ها و کارهای خود را به افراد عصبی و دلگیر و کسانی که بیش از حد اهل عذرخواهی کردن هستند ؛بسپارند. ما در این مقاله به شما خواهیم گفت که چگونه با اعتماد به نفس موفقیت خود را تضمین کنید.
برعکس شما ممکن است با حرف های فردی که با اعتماد به نفس و سربلند و با صدای رسا حرف می زند به راحتی متقاعد شوید و مشتری او شوید. خوب است بدانبد افرادی که
خبر خوب این است که اعتماد به نفس ساختنی است و کسی آن را به ارث نمی برد.
چقدر در نظر دیگران با اعتماد به نفس به نظر می رسید؟
سطح اعتماد به نفس ما از طرق مختلفی مشخص می شود : زبان بدن، نحوه ی حرف زدن، رفتارها و غیره. به جدول مقایسه زیر نگاه کنید.
[caption id="attachment_3229" align="aligncenter" width="685"] با اعتماد به نفس موفقیت خود را تضمین کنید[/caption]
همانطور که از این مثال ها می بینید، اعتماد به نفس پایین می تواند خود، مخرب باشد و فرد با اعتماد به نفس پایین را منفی جلوه دهد. افراد با اعتماد به نفس بالا عموما مثبت تر هستند - آنها به خود و توانایی های خود اعتقاد دارند.
[caption id="attachment_3236" align="alignleft" width="447"] با اعتماد به نفس موفقیت خود را تضمین کنید[/caption]
دو نکته اصلی در اعتماد به نفس نقش دارد:
خودکارآمدی
عزت نفس
ما وقتی می بینیم که خودمان و افرادی شبیه به ما در مهارتی حرفه ای شویم؛ خودکارآمدی ما افزایش می یابد. و به خود این باور را داریم که اگر در یک حوزه خاص کار کنیم حتما موفق خواهیم شد و همین باور باعث می شود تا افراد خود را به چالش بکشند و و در برابر مشکلات و مسائل مقاومت بیشتری داشته باشند.
این امر با ایده
خیلی از افراد معتقدند که اعتماد به نفس می تواند از طریق تایید و افکار مثبت ایجاد شود. ممکن است تا حدودی این امر درست باشد اما در کنار داشتن افکار مثبت، شما باید یک سری توانایی ها و صلاحیت های اساسی داشته باشید تا بتوانید اعتماد به نفس خود را بالا ببرید و در کنار این توانایی ها، داشتن
خبر بد اینکه برای ساختن اعتماد به نفس هیچ راه حل سریع و 5 دقیقه ایی وجود ندارد
و اما.!!!
خبر خوب این است که اعتماد به نفس کاملا قابل دستیابی است به شرطی که عزم و جزم کافی برای انجام کارهای خود به نحو احسن را داشته باشید. هر کاری که برای افزایش اعتماد به نفس خود انجام می دهید باعث افزایش موفقیت شما هم خواهد شد.
بنابراین اگر پیش رفتن به سمت افزایش اعتماد به نفس را به سفر تشبیه کنیم؛ این سفر سه مرحله خواهد داشت:
آمادگی برای سفر
برنامه ریزی
شتاب به سوی موفقیت
مرحله اول این است که خود را برای سفر به سمت اعتماد به نفس آماده کنید. مانند یک سفر مبدأ خود را مشخص کنید و تصمیم بگیرید که چه هدفی دارید و می خواهید به کجا برسید. و پس از تعیین مسیر، خود را در راه درست قرار دهید و برای شروع و به پایان بردن این سفر خود را متعهد کنید.
در آمادگی برای سفر خود این پنج کار را انجام دهید:
به زندگی خود از ابتدا تا کنون نگاهی بیاندازید و لیستی از بهترین چیزهایی را که به دست آورده اید را بنویسید. مثلا ممکن است در یک آزمون سخت نمره ی خوبی داشته اید. یا در یک کسب و کار درآمد بالایی کسب کرده اید و یا کاری برای تغییر اساسی در زندگی شخصی انجام داده اید و یا کارهای مشابه این ها، آن ها را در یک لیستی و یا گوشی و لپ تاپ خود نوشته و هر روز نگاهی به آن ها بیاندازید و از آن ها لذت ببرید.
از دوستان خود و از نزدیکان بپرسید که نقاط ضعف و قوت شما را در چه چیزهایی میدانند و به فرصت ها و تهدیدهایی که در زندگی با آن ها مواجه هستید بیاندیشید و سپس از داشتن این همه نقاط قوت خود لذت ببرید.
درباره چیزهایی که می خواهید در آینده در زندگی به دست آورید فکر کنید. رسیدن به اهداف بخش اصلی این سفر است و همین امر موجب افزایش اعتماد به نفس در شما می شود. اهدافی را تعیین کنید که از نقاط قوت شما بهره برداری کند ، نقاط ضعف خود را به حداقل برسانید، فرصتهای خود را تحقق بخشید و تهدیدهای پیش روی شما را کنترل کنید.
در این مرحله باید ذهن خود را مدیریت کنید و تمامی افکار منفی را که خواسته و یا ناخواسته به ذهن شما هجوم می آورند را از بین ببرید. برای رسیدن به اهداف خود تصاویر ذهنی بسازید و سعی خود را برای رسیدن به آن ها انجام دهید.
بخش پایانی این قسمت این است که به خود قول دهید که به اهداف خود خواهید رسید و برای این رسیدن تمامی تلاش خود را در این راه خواهید کرد. اگر برای رسیدن به اهدافتان مشکلی وجود دارد آن ها را بنویسید و سعی کنید آن ها را به صورت منطقی و آرام به چالش بکشید و تا حد امکان آن ها را حل کنید. اگر این اهداف خیلی غیر واقع بینانه و غیر ممکن است اهداف خود و مسیر دستیابی به آن ها را تغییر دهید و یا در آنها تجدید نظر کنید.
نکته:
اعتماد به نفس یک نوع تعادل است. در یک حالت شدید، افرادی با اعتماد به نفس پایین داریم. در سمت دیگر، افرادی داریم که ممکن است بیش از حد اعتماد به نفس داشته باشند.
اگر فردی با اعتماد به نفس پایین هستید، از خطرات خودداری کرده و خود را درگیر نمی کنید. و ممکن است اصلاً چیز جدیدی را امتحان نکنید و ریسک پذیر نباشید؛ و اگر بیش از حد اعتماد به نفس دارید، ممکن است بیش از حد خطراتی را انجام دهید، خود را فراتر از توانایی هایتان قرار دهید و به شدت آسیب ببینید. همچنین ممکن است آنقدر خوش بین باشید که برای رسیدن به اهداف خود را خوش شانس بدانید و تلاشی در جهت بهتر کردن شرایط انجام ندهید.
پس اعتماد به نفس خود را در یک بالانس و تعادل قرار دهید تا بتوانید به خوبی همه چیز را مدیریت کنید.
اینجا جایی است که بسیار آرام شروع می کنید و به سمت اهداف پیش می روید و با انجام دادن درست کارها و پیروزی ها و موفقیت های کوچک خود را در مسیر صحیح قرار داده و شروع به ساختن اعتماد به نفس خود می کنید.
به اهداف خود نگاهی بیاندازید و مهارت هایی را که برای رسیدن به آن ها نیاز دارید در خود ایجاد کنید.
کمال گرا نباشید و از کارهای دشوار و بزرگ شروع نکنید چون سنگ بزرگ نشانه نزدن است فقط از انجام کارهای ساده و کوچک خود لذت ببرید.
به اهداف کوچکی که در مرحله اول تعیین کردید رسیدگی کنید و خود را به آن ها برسانید نیازی به اهداف پر چالش و بزرگ ندارید.
با شکست های خود آشتی کنید و از آن ها هم درس بگیرید و بدانید در آغاز یادگیری و شروع هر کاری امکان شکست خیلی بیشتر از موفقیت است اما شما نباید کوتاه بیایید و هیچ گاه این جمله معروف را فراموش نکنید
" که هر آنچه که شما را نکشد؛ شما را قوی تر می کند."
در این مرحله ، شما اعتماد به نفس خود را احساس خواهید کرد. برخی از دوره های آموزشی را که در مرحله 2 شروع کرده اید، به اتمام می رسانید و موفقیت های زیادی برای جشن گرفتن خواهید داشت!
در این مرحله شروع به بزرگ تر کردن اهداف می کنید. اهداف را کمی بزرگتر و چالش ها را کمی سخت تر می کنید. اندازه تعهد خود را بیشتر کنید. مهارت هایی را که کسب کرده اید را بیشتر دنبال کنید و در آن ها حرفه ای تر شوید.
بیشتر کودکان استرس و اضطراب را با درجات مختلف در زندگی خود تجربه کرده اند و این ما هستیم که به عنوان بزرگتر باید به آنان در کنترل و مدیریت آن، به آن ها کمک کنیم. می توانیم محیطی شاد و صمیمی برای کودکان ایجاد کنیم و با رشد بیشتر آن ها، نحوه ی مدیریت این حس را به آن ها آموزش دهیم.
زمانی را به کودکان خود اختصاص دهید و با آن ها صحبت کنید. آنان را وادار به حرف زدن نکنید همین که کنار آن ها هستید؛ یعنی مایلید در زمانی آن ها می خواهند کنارشان باشید و به حرف هایشان گوش دهید. اما برای سر صحبت باز کردن می توانید از آن ها بپرسید: "چه خبرا؟ چیزی هست بخوایی بگی؟"
سعی کنید در دروان کودکی آن ها، زمانی را به بازی کردن با آن ها اختصاص دهید و به آن ها یاد بدهید که ساعت های صرف غذا بهتر است با خانواده باشند.
به آنان یاد بدهید که احساسات خود را بروز دهند وقتی فرزند شما ابراز نگرانی و یا
از کودک خود بخواهید با شما قدم بزند اگر دیدید که استرس دارد. می توانید تمرینات ساده تنفسی را هم به آنان یاد بدهید. مثلا 4 ثانیه دم، 4 ثانیه حبس نفس و 4 ثانیه بازدم را انجام دهد تا بتواند استرس خود را کاهش دهد.
ادامه مطلب را از
هیچ کس با اعتماد به نفس بی حد و حصر به دنیا نمی آید. اگر به نظر می رسد شخصی اعتماد به نفس باورنکردنی دارد؛ این امر به این دلیل است که او سال ها در ساخت آن کار کرده است. اعتماد به نفس چیزی است که شما باید آن را بیاموزید و آن را بسازید زیرا دنیای چالش برانگیز تجارت و زندگی به طور کلی می تواند به راحتی آن را از بین ببرد. مقاله
به طور مثال یک مصاحبه و یا در جمع صحبت کردن در یک جمع می تواند، به راحتی
هرآنچه را که ذهن تصور کند و به آن باور داشته باشد، می تواند به آن دست یابد. تجسم، تکنیک دیدن تصویری از خود است که می توانیم به آن افتخار کنیم. وقتی با اعتماد به نفس پایین می جنگیم، در واقع داریم با تصویر غلطی که سال ها از خود داشته ایم می جنگیم و مبارزه می کنیم. تمرین
تأیید کردن ابزارهای قدرتمندی هستند که به ما امکان می دهد که یک سری باورهای مطلوب را به خود نسبت دهیم. ما اغلب براساس تصویری که از خود داریم؛ رفتار می کنیم پس با ترفند ایجاد تغییر پایدار در تصور خود می توانیم عملکرد خود را نیز تغییر دهیم.
تأییدکننده ها جملات مثبت و متعالی دهنده ای هستند که ما می توانیم به خودمان بگوییم. و وقتی این جملات با صدای بلند گفته شود تأثیر بیشتری دارد و مؤثرتر است زیرا ما هر آنچه را که به خود می گوییم کم کم به آن هم باور خواهیم کرد. مثلا اگر از ظاهر خود بیزارید و یا از آن فراری هستید؛ وقتی در آینه به خود نگاه می کنید سعی کنید خود را ستایش کنید و جملات مثبت به خود بگوئید.
اگر می خواهید جملاتی که به خودتان می گویید تأثیر بیشتری داشته باشد؛ حتما آن ها را به صورت سؤالی مطرح کنید. مثلا به جای اینکه بگویید من در این معامله خوب عمل کردم؛ از خود بپرسید چرا من در انجام معملات خیلی خوب عمل می کنم؟ با این سؤال مغز ما شروع به مخابره کردن جواب می کند بدون اینکه ببیند سؤالی که مطرح شده معتبر است یا نه.
اکر شما از موقغیت ها و یا یک سری چیزها می ترسید، مطمئن باشید بقیه افراد دنیا هم همینطور هستند. پس خود را مقایسه نکنید و دست کم نگیرید. بهترین راه غلبه بر ترس و افزایش اعتماد به نفس، روبرو شدن با ترس هایتان است. پس از منطقه راحتی خود خارح شوید و با ترس هایتان روبرو شوید.
شما سال هاست که خود را مورد انتقاد قرار داده اید؛ اما تأثیری نداشته است؛ پس حالا کاری متفاوت انجام دهید و خود را تشویق کنید و به خود اعتماد به نفس بدهید. و ببنید چه اتفاقی می افتد. بسیاری از اظهار نظرهایی که درباره خود می کنید به دلیل وجود یک منقد درونی فعال و منفی نگر است .
راهکارهایی مانند رفتار درمانی شناختی به شما كمك می كند تا از منتقد درونی خود سوال كنید و به دنبال شواهدی برای حمایت یا انكار چیزهایی باشید كه منتقد درونی به شما می گوید. به عنوان مثال، اگر فکر می کنید که شما یک شکست خورده هستید، از خود بپرسید ، "چه شواهدی وجود دارد که من را یک شکست خورده می داند؟" و "چه شواهدی وجود دارد که این عقیده را انکار کند؟ "
در هر فرصتی به خود پاداش بدهید. به قول مارک تواین انسان بدون این پاداش هایی که خودش به خودش می دهد نمی تواند زنده باشد.
جیا جینگ به مدت 100 روز از مردم می خواست که کارهای دیوانه وار انجام دهند و هر بار مردم درخواست او را رد می کردند و او عادت کرد که شنیدن نه. او هدفش افزایش اعتماد به نفس خود بود تا با نه شنیدن مردم ناراحت نشود.
دنیس ویتلی می گوید: برای ایجاد اعتماد به نفس باید بر موفقیت های خود متمرکز شویم و نقاط منفی و شکست های خود را فراموش کنیم. افراد با قرار دادن اهداف سخت در زندگی خود، و بدون اینکه توانایی ها خود را در نظر بگیرند، اعتماد به نفس را در خود کاهش می دهند. وقتی موقعیتی موفقیت آمیز را برای خود تعیین می کنید و به آن می رسید کاملا احساس غرور و اعتماد به نفس می کنید. پس، از گام های کوچک شروع کنید و برای رسیدن به آن ها تلاش کنید و خود را تصشویق نمایید و با تهیه یک چک لیست با رسیدن به هر هدف می توانید بفهمید که چه دستاوردهایی داشته اید.
با کمک کردن به دیگران هم در ما حس خوبی ایجاد می شود هم با تشکر افراد از ما، اعتماد به نفس در ما افزایش پیدا می کند. یا مثلا برای آموزش دادن هر آنچه بلد هستید داوطلب شوید این کار می تواند اعتماد به نفس شما را افزایش دهد.
مراقبت از خود به هیچ عنوان به معنای خودخواهانه عمل کردن نیست. اعتماد به نفس به ترکیبی از سلامت جسمی، سلامت عاطفی و سلامت اجتماعی گفته می شود و اگر از بدن خود متنفر باشید یا دائم کم انرژی باشید، احساس خوب در مورد خودتان نخواهید داشت. با داشتن عادت های درست تغذیه و ورزش کردن به طور منظم، و پوشیدن لباس های مناسب می توانید اعتماد به نفس را در خود افزایش دهید.
مرزهای شخصی ایجاد کنید:
اجازه ندهید دگبرنا با حرف هایشان به شما آزاری برسانند و هیچ تعریفی از چیزهایی مانند زیبایی، خوشبختی و . را از دیگران قبول نکنید؛ بلکه خودتان برای خودتان تعریف متفاوتی داشته باشید.
به دیگران بیاموزید که حد و حدود شما را بشناسند و از کنترل کردن شما دست بردارند.
از مقایسه کردن خود با دیگران دست بردارید هیچ کس از شما کمتر و یا بیشتر نیست بلکه این منحصر به فرد بودن شماست که شما رامتفاوت می کند.
با سایر مطالب
یادگیری قسمت های مختلفی دارد که در اینجا استاد مرتضی جاوید آن را بیان می کند.یک قسمت یادگیری درک و فهمیدن است و بحث بعدی بحث حافظه، به
در مقوله ی درک باید یک مطلب را خواند و فهمید و زمانی که ما یک مطلب را درک می کنیم نباید دغدغه ی حفظ و به خاطر سپاری اطلاعات را داشته باشیم چون در این صورت تونایی مغز تقسیم می شود؛ انرژی افت می کند و هیچ گدام از مقوله ها (حفظ و درک) درست صورت نمی پذیرد. زیرا با این کار دچار وسواس های مطالعه می شویم و در طول مطالعه بارها متن را می خوانیم که فراموش نکرده باشیم. پس برای درک یک متن باید ابتدا دل و روده یک متن را بیرون ریخت یعنی کلید یابی کرد و نکات مهم را در نطر گرفت و دور نکات مهم خط می کشیم و یادداشت برداری می کنیم و نکات مطالعه مؤثر را رعایت می کنیم.
(می توانید در این قسمت در مورد
پس از انجام این کار به یادداشت ها و کلیدهایمان بر می گردیم و آن ها مرتب و دسته بندی می کنیم؛ مثلا به صورت
پس تا اینجا فهمیدیم که درک مطلب و به خاطر سپاری آن دو مقوله جداگانه است که ما باید به صورت جدا جدا به آن بپردازیم.
اما تمام این مسائل و مقدمات را چیدیم که به بحث زبان برسیم. به این معنا که وقتی ما در بحث مکالمه در حال یادگیری یک قالب هستیم (همانطور که می دانید روش استاد مرتضی جاوید قالبی است و نیازی به سواد و گرامر و هوش و استداد و این موارد ندارد.) در این بحث اول مبحث درک مهم است. مثلا یک قالبی را پیدا کرده و شروع به جمله سازی می کنیم:
مثلا برای پرسیدن سؤال از کسی می توانیم از عبارت shall I استفاده کنید که به عنوان قالب است و امکان ساختن هزاران جمله را دارد.
?shall i study
?shall i open the door
?shall i sleep
?shall i come
?shall i write
و هزاران مدل دیگر در نوشتن جملات و قالب ها که می توان با همین یک عبارت ساخت. در این جاست که درک کردن اتفاق می افتد و خیلی راحت می توانید این قالب ها را درک کنید و البته نا گفته نماند که حافظه هم فعال می شود و می بینیم که خیلی راحت تر می توان آن ها را یاد گرفت و به
پس ما مرحله اول یعنی
اما گاهی ما حتی با مرور مطالب هم باز در یادآوری مطالب مشکل داریم و مطالب از ذهن ما می پرد می توان از تکنیک ها دیگری استفاده کرد. مثلا متد ضبط کردن. به این ترتیب که مثلا یک مطلب را بخوانیم و زمانی که میخوانیم صدای خود را ضبط کنیم و این کار را در زمان مرور انجام می دهیم نه در هنگام یادگیری. این کار معجزه می کند البته این یک راه حل نهایی است و برای کسانی است که حافظه خیلی خیلی ضعیفی دارند.
اما تمامی این تکنیک ها و صدها تکینک دیگر در پکیج های حافظه ی استاد مرتضی جاوید موجود است و می توانید با تهیه آن ها کاملا خود و حافظه خود را گارانتی کنید.
[caption id="attachment_4298" align="aligncenter" width="693"] والدین چه نقشی در تربیت فرزندان موفق دارند؟[/caption]
بحث تغذیه است که خیلی از والدین به آن توجهی ندارند و در دین اسلام هم روی لقمه و غذا بسیار تاکید می شود که ما چه لقمه ای را مصرف می کنیم؟ اینکه آیا این لقمه حلال است یا حرام؟ در واقع این لقمه ای که وارد بدن ما می شود و در واقع زمینه تشکیل فرزند را تشکیل می دهد؛ بسیار مهم است و حتی گاهی مادرانی با وضو به فرزند خود شیر می دهند. پس بحث تغذیه هم یک بعد دینی و مذهبی دارد که حلال باشد و هم یک بعد پزشکی دارد که باید تغذیه سالم و برای بدن مفید باشد. به طوری که حتی مادر در دوران بارداری باید چه رژیم هایی را رعایت کند تا فرزند آن ها ویژگی های خاصی داشته باشند مثلا برای شکل گیری یک حافظه خوب در کودکان مادر باید چه نوع میوه ای را بخورد.
نکته ی بعدی رفتارهای والدین است مسلما وقتی والدین آرامش بیشتری را در منزل فراهم کنند؛ فرزند هم با آرامش بیشتری بزرگ می شود و همین امر معلوم می کند که والدین چه نقشی در تربیت فرزندان موفق دارند؟ و این رفتارها در کودک نهادینه می شود چه بسا فرزندانی که پرخاشگر می شوند و انواع و اقسام بدرفتاری ها در آن ها رشد می کند و چه بسا ریشه آن ها در ناهنجاری های محیط خانواده و رفتار والدین نهفته است.
و چه بسیار مواقعی که والدین این تفکر اشتباه را دارند که کودک متوجه چیزی نیست و نمیفهمد اما برعکس به دلیل اینکه کودکان فیلتری ندارند بسیار راحت همه چیز را می فهمند و درک می کنند زیرا زیاد درگیر خوب و بد و قضاوت کردن نیست.
فرزند شما در این چنین شرایطی دقیقا مانند بدنی است که سیستم ایمنی ندارد و شما باید در ورود نوع غذا به آن بدن و ورودی های آن مراقب باشید و به لحاظ روحی بچه مانند یک مزرعه بکر است و هر تربیتی و هر دانه ای را به راحتی در خود رشد می دهد پس حتما قبل از بچه دار شدن روی مهارت های فرزندپروری خود کار کنید، روی روابط درست با همسر و پرهیز از افکار و افراد منفی، سریال ها و آهنگ های منفی بپرهیزید. با رعایت این نکات می توانید در موفقیت فرزندان خود نقش داشته باشید و به آن ها کمک کنید تا شما را الگوی خود قرار دهند. تمامی متدهایی که بیان شد و آن هایی که در ادامه آمده است به این علت است که بدانید که والدین چه نقشی در تربیت فرزندان موفق دارند؟
این آموزش ها حتی می توانند به دوره قبل از تولد هم برگردد. به کرات در تحقیقات مختلف به اثبات رسیده که مادری قبل از تولد فرزندش هر روز بخش هایی از قرآن را گوش می کرده و بعد از به دنیا آمدن فرزند دیگر به قرآن گوش نکرده، و به محض اینکه کودک به سن 4 سالگی رسید به محض شنیدن آن آیات به راحتی آن ها را از حفظ می خواند. یا مثلا پیشنهاد می شود که برای تقویت زبان انگلیسی کودکان بهتر از همان ابتدا برای او کارتون های زبان اصلی گذاشته شود تا در ضمیر ناخودآگاه او ثبت شود .
برای
تربیت فرزندان
داشتن فرزندان موفق
راه های رسیدن به موفقیت
موفقیت در آزمون ها
راهکارهای داشتن مطالعه درست
آموزش مهارت های مطالعه
ویژگی های یک
اینگونه خانواده ها معمولا دوست هم هستند؛ و کاملا مصداق این شعرذ زیباست که می گوید:
" چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار"
همانطور که یک کشتی وقتی سوزاخ شود همه مسافرین غرق خواهند شد و برای نجات همدگیر تلاش می کنند؛ ما هم در خانواده باید به نیازها و خواسته های هم توجه داشته باشیم تا با هم یک تیم قدرتمند و یک رابطه فوق العاده را بین هم رقم بزنیم. در واقع همه باید دوست هم باشیم؛ دوست ها به هم احترام می گذارند و برای هم مایه می گذارند و مشکلات و اتفاقات داخل خانوداه را از خودشان می دانند و هر کاری برای برطرف شدن آن مسئله انجام می دهند.
بهتر است اعضای خانواده هر چند وقت یکبار جلسات مرتب و منظمی را باهم داشته باشند مثلا هفتگی، ماهانه و یا حتی این دورهمی بین همه اعضای خانواده باشد و علاوه بر اینکه صله رحم می شود؛ به مشکلات هم رسیدگی کنند؛ یک صندوق وام تشکیل دهند. و اما دیگر چه نکاتی برای تشخصی این مطلب که" یک خانواده موفق چه ویژگی هایی دارد؟ " وجود دارد؟ لطفا مقاله را تا پایان مطالعه فرمائید.
در خانواده ای که روی صرف هزینه ها خیلی دقت می شود؛ همه ی افراد خانواده خود را شریک پدر خانواده و نان آور خانواده می دانند و گاهی اوقات این نان اور می تواند مادر خانواده باشد. در چنین خانواده ای همه سعی در کاهش هرینه ها، و کمک به افزایش درآمد و به ویژه این که اسراف نکنند.
یکی دیگر از ویژگی های خانواده های موفق این است که اعضای آن با هم م می کنند؛ ممکن است حرف آخر را پدر یا مادر بزند اما شنیدن نظرات اعضای خانواده و شنیدن حرف های دیگران به جوری احترام گذاشتن به اعضای خانواده است و گاهی همبن اشتراک افکار منجر به خلق یک راه حل جدید و جرقه ای در ذهن افراد خانواده ایجاد می کند و می تواند به دیگران کمک شایانی کند مطالبی که به ذهن مادر و یا پدر خانواده نرسیده زیرا همه چیز را همه کس دانند.
یک خانواده موفق تنها به فکر بیزینس و رفع نیازهای خود نیستند و سعی دارند برای همدیگر وقت بگذارند و یک زمانی را به تفریح و با هم بودن و بیرون رفتن اختصاص دهند. حتی بازی کردن برای همه تعضای خانواده مفید است.
افراد و اعضای یک خانواده موفق به همدیگر
خیلی ها یک تشکر خشک و خالی را از افراد خانواده ی خود دریغ می کنند باید بدانیم افراد وظیفه ای در قبال ما ندارند و هم به ما لطف می کنند.
البته در زندگی نباید از دیگران توقع داشت و اینکه ما انتظار داشته باشیم برای هر کاری که انجام می دهیم همگی از ما تشکر کنند این تفکر هم اشتباه است. ما باید بی دریغ محبت کنیم و بدون داشتن انتظار عشق بورزیم و برای خود همه کارهای را وظیفه بدانیم اما کار دیگران را لطف بدانیم ایبنگونه آرماش بیشتری داریم و زندگی شیرین تر می شود بدانیم اگر کسی کاری برای ما انجام می دهد به خاطر لطفی است که به ما دارد اما اگر هم انجام نداد ناراحت نشویم و بدانیم کسی وظیفه ای در قبال ما ندارد.
افراد یک خانواده سالم و موفق همه اعضا را همانطور که هستند کی پذیرند و همدگیر را دوست دارندو سعی در تغییر دادن همدیگر ندارند و در یک فضای آرام از همدیگر نظرخواهی می کنند. در چنین خانواده هایی فضای امری وجود ندارد بلکه هر حرف و درخواستی نوعی شکل درخواست دارد. خیلی مهم است که با افراد در یک فضای محبت آمیز صحبت کنیم طوری که به او این را بفهمانیم که حق انتخاب دارد.
خانواده های موفق خیلی با ادب و احترام با هم صحبت می کنند.
یک خانواده های موفق وقتی را برای توجه به مناسبت ها اختصاص می دهند. مثلا برای تولد، سالگرد ازدواج و . را با هم جشن می گیرند و و قتی را برای مرور خاطرات می کنند و از تجربات هم استفاده می کنند.
یک خانواده ی موفق یک زمانی را به خدا، نماز، معنویت و .شکرگذاری اختصاص می دهند. کتاب های خوب شکرگذاری مثل معجزه شکرگذاری راندا برن را فراموش نکنید. این شکرگذاری در تمامی ادیان و عقاید وجود دارد و بارها و بارها گفته شده که چقدر باعث خیر و برکت در زندگی می شود. حتما زمانی را برای شرکت در جلسات مذهبی اختصاص دهید تا به نوعی تغذیه معنوی شوید. و با ایجاد این ارتباط با مدیر کل دنیا؛ خدای منان، قطعا موفقیت های بیشتری را کسب خواهیم کرد.
خیلی کم پیش می آید کسی نخواهد در زندگی شاد باشد و دلیل آن هم کاملا روشن است؛ زیرا خوشحالی و شاد بودن یک تجربه موفقیت آمیز است و همه سعی داریم که آن را در زندگی خود چند برابر کنیم. در این مقاله
اما داشتن حس خوب واقعا تنها دلیل ایجاد شادی در زندگی است؟ محققان به این نتیجه رسیده اند که تنها داشتن حس خوب دلیل آن نیست، شاد و خوشحال بودن مزایای بسیار زیاد دیگری دارد که ما در ادامه به تعدادی از آن ها می پردازیم.
ارسطو روزگاری می گفت "خوشبختی معنی و هدف زندگی انسان است" - یعنی تمامی حس هایی كه امروز نیز صادق هستند. در حالی که ارسطو یک مفهوم فلسفی در مورد اهمیت خوشبختی برای رفاه انسان دارد، امروز ما طیف وسیعی از تحقیقات برای پشتیبانی از اینکه شاد بودن در زندگی جه مزایایی دارد در دسترس داریم. مطالعات نشان می دهند که تعدادی از این فواید شادی در زندگی می توان به بهداشت و سلامت فیزیکی و بدنی ما از جمله :
سیستم ایمنی قوی تر
مقاومت بیشتر در برابر استرس
قوت قلب بیشتر
کاهش ابتلا به بیماری های قلبی عروقی
بهبود سریع تر در هنگام جراحی
حتی افزایش طول عمر
اشاره کرد. ما تا اینجا با 6 مزیت شاد بودن در زندگی آشنا شدیم
[caption id="attachment_4320" align="alignnone" width="800"] 6 فایده شاد بودن در زندگی[/caption]
استرس بیش از حد باعث بالاتر رفتن سطح کورتیزول - هورمون استرس - می شود که می تواند مقدار بالای آن منجر به صدمه به برخی از آیتم های سلامتی شود. مطالعات متعدد نشان داده اند که افراد خوشبخت تر به طور مداوم سطح کورتیزول را در خون خود پایین می آورند.
برخی تحقیقات نشان داده اند که احساس خوشبختی داستن می تواند از یک سیستم ایمنی قوی پشتیبانی کند و منجر به سلامتی بیشتر در کل و منجر به بالا بردن توانایی مقابله با عفونت ها یا بیماری ها شود.
وقتی احساس خوب و خوشبختی داشته باشید می توانید رژیم غذایی سالم تر و فعالیت های بیشتر را نیز برای حفظ و افزایش سلامت خود انجام دهید.
محققان معتقدند افرادی که شادتر هستند، چشم انداز بهتری نسبت به همه اتفاقات دارند و قادرند افکار جدید را به راحتی بپذیرند، که می تواند منجر به تجربه کمتری از درد به خصوص در ارتباط با شرایط مزمن مانند آرتروز و . شود.
یكی از جالب ترین یافته های این تحقیق در مورد مزایای سلامتی شادی ، ارتباط آن با طول عمر است. محققان معتقدند که به دلیل تأثیر خوشبختی در تمام مزایای سلامتی فوق ، در نهایت می تواند به شما کمک کند زندگی طولانی تری داشته باشید.
[caption id="attachment_43" align="aligncenter" width="700"] 6 فایده شاد بودن در زندگی[/caption]
خیلی راحت می توان بین موفقیت و شادی تفاوتی احساس نکرد و گاهی افراد موفقیت و شادی را در دستیابی به پول می بینند و تلاش برای تحقق آن می کنند.
طیف خوشحالی و داشتن حال خوب در محل کار این امر را برای ما به دنبال دارد که روی مغز ما و نحوه ی کار ما تأثیر بگذارد وقتی خوشحال هستیم تمایلی به تمرکز روی عوامل منفی و افکار ناخوشایند نداریم و فضای بیشتری برای مقابله با مشکلات با دید مثبت تری داریم.
تحقیقات نشان می دهد که کارکنان خوشحال تمایل به 12% تولید بیشتر دارند در حالی که افراد ناراضی 10% تولید کمتری داشته اند و این آمار در واقع سطح ناکارآمدی افراد را نشان می دهد.
کارکنان خوشحال و راضی می توانند با مشتریان و ارباب و رجوع خود ارتباط بهتری داشته باشند و اگر به عنوان فروشنده نقشی به عهده داشته باشند حتی تا 20% هم فروش خود را افزایش دهند این دقیقا به دلیل داشتن حس خوبی است که ما در وجود خود احساس می کنند و دوست دارند دیگران را نیز در آن شریک کنند و در نتیجه همین فروش بیشتر منجر به کسب درآمد بیشتر هم می شود.
ممکن است همیشه از شرایطی که در آن گرفتار شده اید شاکی باشید اما تنها سه روز به خاطر چیزهایی که در زندگی دارید خدا را سپس بگویید و معجزه ی آن را در زندگی خود ببینید.
ورزش و تمرین کردن اندروفین را در بدن افزایش می دهد و تأثیر مستقیمی بر بالا بردن روحیه ما دارد. این ورزش حتما به معنای رفتن به باشگاه نیست بلکه می توانید به پیاده روی بروید و یا در طول روز نیم ساعت برقصید.
با طبیعت در ارتباط باشید می توانید تمرین های هوازی خود را با طبیعت هماهنگ کنید زیرا اختصاص دادن زمانی به بیرون از منزل می تواند بر روی روحیه خوب ما تأثیر گذارد. مثلا دویدن در یک پارک و یا پیاده روی در یک جنگل و . می تواند شما را با طبیعت آشتی دهد و حال و هوای شما را تغییر دهد.
آگاهی از وضعیت ذهنی تان و
مثلا قدم زدن و یا خوردن یک قهوه و کمی درد دل کردن با آن ها می تواند حالو هوای شما را بهتر کند.
کلام آخر اینکه خوشحالی یک حس درونی است و کاملا نسبی است و نمی توان برای آن نسخه ای پیچید؛ گاهی اوقات همین که حتی از خوردن یک فنجان قهوه و یا یک لیوان چایی لذت ببرید می تواند لذت بخش باشد حسی که ممکن است کسی در بهترین و مجلل ترین منازل هم این حس را نداشته باشد.
سعی نکنید خود را به زور شاد کنید بلکه به خود فرصت دهید اما گاهی اگر ادای آدم های شاد را هم در بیاورید و در نقش آن ها غرق شوید خود به خود مانند آن ها می شوید و شادی تمام وجودتان را می گیرد.
6 مزیت شاد بودن در زندگی
مزایای شاد بودن و تاثیر آن در موفقیت
رابطه بین شاد بودن و موفقیت
چگونه به موفقیت دست پیدا کنیم
[caption id="attachment_4460" align="aligncenter" width="659"] چگونه یک استارتاپ موفق باشیم؟[/caption]
بهترین بودن در این شرایط رقابتی کسب و کار کمی مشکل اما شدنی است در
پیشنهاد ما به شما که اول راه هستید این است که تجارت خود را به آرامی پیش ببرید و عجله ای برای کسب درآمد نداشته باشید و اما به چه دلیل ما باید تجارت و بیزینس خود را آرام آرام پیش ببریم؛ در ادماه به بیان برخی از این دلایل می پردازیم.
تمرکز بر سود باعث ایجاد استقلال میگردد.
شما میتوانید به آرامی یک تیم مناسب بسازید
حرکت آهسته شما میتواند موجب رضایت مراجعهکنندگان شما شود
وقتی به آرامی پیش بروید، زمان و فضای رشد را در اختیار دارید.
اغلب متخصصین استارتاپها به دنبال راهی برای پیشرفت سریع هستند حتی برای آن الگویی ساخته اند و آن را "پیشرفت چوب هاکی" مینامند که در آن در ابتدا درآمد به صورت خط صاف است و سپس به سرعت رها میشود تا منحنی نمادین را بسازد.
بابی مارتین نوسنده کتاب اصول چوب هاکی میگوید: فو کردن بر پیشرفت چوب هاکی در کنار آگاهی از مراحل قابل پیشبینی رشد کاری است که کارآفرینان موفق باید انجام دهند.
سرمایه-گذاران نیز در رویای سودآوری سریع هستند. میخواهند سریعا سرمایه خود را برگردانند، به همین علت اغلب به شرکتها برای پیشرفت سریع فشار میآورند.
یک چوب هاکی وقتی هنوز به مرحله اجرایی نرسیده و بر روی کاغذ آورده شده است عالی به نظر میرسد اما عجله برای سودآوری شرکت را به خطر میاندازد. افرادی که به منابع خود متکی هستند رویکردی مخالف این رویکرد را انتخاب میکنند. آنها در ابتدا سودآوریهای خود را اولویت بندی میکنند و بر هدف اصلی خود سرمایهگذاری میکنند.
برای آهسته پیشرفت کردن باید صبر و شجاعت بالایی داشته باشید. طبیعی است که وقتی شرکتهای دیگر را میبینید که دو برابر و سه برابر رشد میکنند، دچار ترس از دست دادن شوید اما پیشرفت آهسته میتواند موجب ثبات شما شود. این شاید یکی از جواب های سؤال شما به این مسئله باشد که چگونه یک استارتاپ موفق باشیم؟
در کنار اینها، میتوانید شبها آسوده بخوابید، زمانی را با افرادی که دوستشان دارید بگذرانید و محصولاتی بسازید که مشتریان وفادار را به خود جذب کند.
تمرکز بر سودآوری استقلال را به همراه دارد
سودآوری موجب استقلال میشود – حتی اگر زیاد نباشد. یک کسب و کار خودگردان ساز به تلاش نیاز دارد چرا که هیچ سپرده بانکی سنگینی وجود ندارد که بخواهد دوباره به آن برگردد.
شما میتوانید به آرامی یک تیم مناسب بسازید
شرکتهای تازه تاسیس در ابتدای شروع به کار خود برای استخدام افراد عجله دارند و برایشان اهمیت ندارد که چه کسانی را استخدام میکنند.
چیزی که اهمیت و ارزش دارد این است که یک تیم مناسب و مطلوب بسازید. چرا که افراد شما ایدهپردازی میکنند و به ساخت محصول میپردازند. باید با مشتریان تعامل داشته باشید.
Amir Salihefendic بناینگذار تودویست میگوید: "خروجی را بهینه کنید، تعداد افرادی که استخدام میکنید بهینهسازی نیاز ندارند."
حرکت آهسته شما میتواند موجب رضایت مراجعهکنندگان شما شود
توجه به مشتریان برای پیشرفت تجارت شما مفید است. این یک شعار نیست بلکه یک راهکار موثر برای خودگردان سازی است. با اینکه شرکتها اغلب پیش از شروع کار با اگاهی نسبتا بالایی نسبت به مخاطبان خود شروع به کار میکنند احتمال این که با گذشت زمان خواستههای مشتریان و سرمایهگذاران با هم اشتباه گرفته شود بالاست.
گابریل وینبرگ، مدیرعامل موفق و نویسنده Traction می گوید: "کشش بازار و توسعه محصول دو موضوع هستند که به یک اندازه اهمیت دارند و باید هر کدام نیمی از توجه شما را به خود جلب کنند این چیزی است که ما آن را قانون 50% می¬نامیم، 50% از زمان خود را صرف محصول کنید و 50% را صرف کشش بازار."
وقتی به آرامی پیش بروید، زمان و فضای رشد را در اختیار دارید.
رشد آهسته شما قادر به یادگیری مسائل در کنار تیم خود میسازد و میتوانید نحوه مدیریت افراد و ایجاد انگیزه در آنها را بیاموزید. در ضمن، زمانی که فشاری از سوی سرمایهگذاران به شما وارد نشود اشتباهات شما کوچکتر خواهد بود.
• فرآیندهای موثر دائمی را ایجاد کنید که همواره کارمندان را به سوی موفقیت هدایت میکند
• با جایگاه و ویژگیهای انسانی افراد آشنا میشوید، به آنها تنها به عنوان کارمند نگاه نمی¬کنید.
• مطمئن شوید که افراد ارزشهایی چون صداقت، گشادهرویی و تمایل به ریسک پذیری را در خود پرورش میدهند.
در حینی که ما بر روی مواردی که موجب سرمایهگذاری میشوند تمرکز کردهایم کاربرانمان را به راحتی از دست می دهیم. در حالی که باید توجه کنیم که ما در نهایت باید پاسخگوی مشتریان باشیم نه سرمایهگذاران.
موظفیم که از ابتدای کار به نیازهای مشتری، بازخورد و ایدههای آنها از نزدیک توجه کنیم. انتقاد از تجارتمان به سود ماست چرا که ما را به سمت نوآوری سوق میدهد.
رشدی که مبنی بر سرمایهگذاری بر روی مشتریان باشد موجب درستکار ماندن ما میشود به طوری که از مسیر اصلی خود دور نخواهیم شد.
هرگز از خواستههای مشتریان مطمئن نباشید. ترکیب یک محصول باید تغییر کند؟ آن را به یک گروه کوچک بسپارید، و خود بازخورد مشتریان را بسنجید، آنچه از آنها دریافت میکنید را دوباره اعمال و امتحان کنید.
این کار به این معنی است که شما "چیزی" را تولید میکنید و مشتریان به شما "چگونه بودن" آن را نشان میدهند.
پشتیبانی از مشتریان را جدی بگیرید.
بر اساس نظرسنجیهای انجام شده بر American Express:
• بیش از نیمی از مشتریان به به دلیل خدمات ناخواسته برنامه خرید یا معامله خود را لغو نمودند.
• 33% آمریکاییان میگویند که پس از یک سرویس دهی ضعیف از یک شرکت، آن را تعویض میکنند.
• شرکتهای آمریکایی به دلیل سرویس دهی ضعیف به مشتری سالیانه بیش از 62 میلیارد دلار ضرر متحمل میشوند.
• هزارهها مایلند تا به عنوان یک گروه هزینه بیشتری (حدودا 21% اضافی) صرف خدمت رسانی عالی به مشتریان کنند.
آمار و ارقام واضحند: خدمت رسانی به مشتری بسیار مهم است. تیمهای پشتیبانی کاری فراتر از بقیه تیمها دارند، آنها به سوالات خستهکننده مشتریان پاسخ میدهند و تاثیر بسزایی در توسعه و رشد شرکت دارند.
جذب مشتریان جدید به پول، انرژی و زمان نیاز دارد. آمار نشان میدهد که جذب آن¬ها نسبت به حفظ مشتریان فعلی 5 تا 25 برابر هزینهبر است.
پشتیبانی خوب مشتریان نیاز به تلاش فوق العادهای ندارد، شما باید مکررا فراتر از انتظارات مشتری عمل کنید:
• با همان اصولی که دیگر کارمندان را استخدام میکنید، کارمندان بخش پشتیبانی را استخدام کنید. با برترین افراد تیم پشتیبانی صحبت کنید (حتی اگر این فرد تنها یک نفر باشد) و یک قاعده بسازید.
ویژگیهای کلیدی، مهارتهای لازم و خصوصیاتی که باید خوب باشند را بشناسید و در هنگام استخدام از این دانستههای خود بهره ببرید.
• پشتیبانی مشتریان را در مرکز نوآوری محصول قرار دهید. تیمهای پشتیبانی را تشویق کنید تا با مشتریان در خصوص نوآوری در محصولات صحبت کنند. به جای اینکه به ان¬ها آموزش دهید تا مثل ربات متونی که باید را حفظ و تکرار کنند به آن¬ها کمک کنید تا درباره مسائلی که با آن¬ها روبرو میشوند تحقیق کنند.
• به آنها ابتکار عمل آموزش دهید. به آنها توانایی و ابتکار راضی و خوشحال نمودن مشتریان را بدهید.
• یک مرکز علمی معتبر ایجاد کنید. بخش سوالات متداول به مشتریان این اجازه را میدهد تا به راحتی و سریع پاسخ سوالات خود را پیدا کنند. این کار فشاری که به تیم پشتیبانی وارد میشود را کاهش میدهد.
• روند کار را به صورت منظم مرور و بررسی کنید. فرآیندها و سیستمهای مورد نیاز خود را به ویژه در زمان سودآوری به روز رسانی کنید. جلساتی را برای به اشتراک گذاری به روزرسانیها، بحث درباره مسائل، تحقیق درباره بازخوردهای مثبت ایجاد کنید.
• از آنها تقدیر کنید. به تیمهای پشتیبانی خود مرتبا پاداش دهید و به خوبی با آنها برخورد کنید. آنها نجات دهنده زندگی شما هستند و شایسته قدردانی.
امیداورم بتوانید بهترین کسب و کار را با همین مقدمات و تحقیق کامل و مناسب برای خود راه بیندازید مخصوصا شیرن سرزمینم.
راستی این مقاله هنوز ادامه دارد اگر دوست داشتید مقاله بعدی ما را هم دنبال کنید و به دوستان خود معرفی کنید.
[caption id="attachment_4475" align="aligncenter" width="616"] راه های غلبه بر استارتاپ ها[/caption]
در این دنیای رقابتی و جایی که همه افراد در حال
خودگردان سازی راه مناسبی برای به دست آوردن رابط عمومی نیست و اغلب کارآفرینان خود بیشتر مشغول پایش محصول خود هستند تا این که نگران معروف شدن باشند. تبلیغات اندک اصلا چیز بدی نیست اما به واقع توجه به آنچه انجام میدهیم (بویژه اگر توجه به تجارت باشد نه محصول) چه نتیجهای دارد؟ بهرحال که اغلب مشتریان نشریات تکنولوژی یا صنعت را نمیخوانند پس اگر توجه به این مسائل را حذف کنید همچنان همان وظیفه و همان چالشها را در پیش دارید در حالی که انرژی صرف توجه به مسائلی که نباید، نمیکنید. دورههای مالی که از سر میگذرانید نیز میتواند تبلیغات کار شما باشد و شما را زیر ذره بین قرار دهد.
رشد آهسته میتواند شما را مطمئن سازد که در حین داشتن یک زندگی شخصی شاد سالم میتوانید کسب و کار پر رونقی داشته باشید.
بیشتر افراد تصور میکنند که موفقیت به 16 ساعت کار در هفته نیاز دارد. در اغلب مواقع، خلاف این قضیه ثابت شده است. مشغول بودن و کارامد بودن دو چیز یکسان نیستند.
Kyle Young میگوید: مشغولیت ممکن است شما را به جلو سوق دهد اما موفقیت پایدار شما را تضمین نمیکند، عادات خوب از طریق تکرار و ثبات ایجاد میشوند، نه تلاش بون فکر"
بزرگترین مخترعان و کارآفرینان دنیا زمان زیادی را صرف تفکر، بازتاب آن، برنامه ریزی و طرح ریزی میکنند.
یک روز دلخواه را به دور از عصر دیجیتال بگذرانید و به استراحت بپردازید. ذهن خود را آرام کنید و آن را برای تولید ایدههای نوین آماده کنید.
افراد بنیانگذار اغلب تشنه موفقیت هستند اما موفقیت به زمان نیاز دارد. یک طرح کسب و کار موفق و پایدار طرحی است که برای طی کردن مسیر به شما استقلال و لذت هدیه دهد. میتوانید به جای اینکه تنها بر روی رشد هدفگذاری کنید به ایجاد طرحی که به آن علاقه دارید تمرکز کنید (که در واقع خدمت به مشتریان است).
نحوه اجرای یک پروسه طولانی (و آنچه به آن علاقهمندید)
خب" استراتژی خروج شما از کسب و کارتان چیست؟"
اغلب کارآفرینان این سوال را پیش از حتی به دست آوردن یک دلار از خود میپرسند. این سوال موجب گیج شدن آنها میشود. چرا وقتی به تازگی کسب و کاری که دوست دارید را راهانداختهاید به فروش آن فکر میکنید؟
استراتژیهای خروج اغلب در دو دسته تقسیم میشوند:
آنهایی که کسب و کاری راه میاندازند تا آن را بفروشند و آنهایی که مدتی به انجام آن کار میپردازند. که البته هر دو استراتژی مزایایی دارند، همه ما نیاز داریم که راهی را که دوست داریم انتخاب کنیم. لازم به ذکر است که درست است برخی پس ازخودگردان سازی آن را به فروش میرسانند اما باید گفت که به افراد ندرت با این هدف شروع به کار میکنند.
Amir Salihefendic بنیانگذار تودویست میگوید: "چه چیزی بهتر از یک استراتژی خروج است؟ تمرکز بر به وجود اوردن شرکتی که میتواند عمر بیشتری داشته باشد و چیزهایی با ارزش واقعی ایجاد کند، مسئولیتی بلند مدت است که شرکت شما به آن اهمیت میدهد."
در ابتدای کار ارزش ایجاد کنید، سپس آن ارزش را دنبال کنید. خودگردان سازی به جای اینکه تلاش کند شما را به صدر لیست TechCrunch یا ساخت یک فعالیت پوشالی برساند، شما را وادار به توسعه محصولی میکند که ارزش هزینه کردن داشته باشد.
همانطور که پس از گذراندن 12 سال در این حرفه به این اشاره نمودم که:
چطور در یک پروژه طولانی مدت موفق باشید و ارزشها، استقلال و انعطافپذیری خود را حفظ کنید. میتوانید به جای انجام یک پروژه کوتاه مدت، در طولانی مدت سرمایهگذاری کنید.
متکی بودن صرف بر تخمینها میتوان خطرناک باشد چرا که ارزش بسیار زیاد نیاز به مقیاس بندی سریع دارد. و اگر به طور ناگهانی از اوج سقوط کنند، هیات مدیره استارتاپها به طور ناگهانی در موقعیتی آسیبپذیر قرار میگیرند.
درست است که رسانهها حرکات سریع و موفقیتهای بزرگ را بس و مشهور کنند اما اجرای یک پروژه طولانی مدت نوع دیگری از موفقیت است. رشد آهسته میتواند تنها نتیجه خودگردان سازی نباشد بلکه یک انتخاب هوشمندانه و سنجیده است.
اگر موفقیت برای شما رسیدن به اهداف خیلی بزرگ باشد، در صورتی که به آنها دست پیدا نکنید از ادامه مسیر ناامید و دلسرد میشوید در صورتی که با تمرکز بر اهداف کوچک در صورت به وجود آمدن هر نقطه عطفی احساس پیروزی خواهید داشت.
به یاد داشته باشید که موفقیت یک شبه تنها یک افسانه است.
جیر پاک میگوید: "قدرت در درون پیروزیهای کوچک و پیشرفتهای آهسته است. به همین علت سرعت آهسته و میانگین بازده بالاتری از نتایج متوسط دارد. به همین دلیل سیستم از هدف مهمتر است."
بهتر است از خود بپرسید:
مقصد کجاست؟
با رسیدن به آن چه دستاوردی خواهم داشت؟
حاضرم با سریع پیش رفتن بخشی از استراتژی خود را فدا کنم؟
برای بسیاری از خودگردان سازها نتیجه و پاداش نهایی یک زیربنای کاری متناسب، استقلال خلاقانه و مالی است.
در دنیای پیچیده و سخت استارتاپها؛ فرهنگ میتواند یک موضوع کلیشه ای باشد. مزایای سطحی و ظاهری فرهنگ یا تعادل میان کار و زندگی را پرورش نمیدهد.
شرکت انرون، یک شرکت آمریکایی در حوزه انرژی، کالا و خدمات، 4 ارزش معروف دارد:
احترام
یکپارچگی
ارتباطات
تعالی مقام
اما این ارزشهای رسمی شرکت را از یک ورشکستگی شدید و رسوایی مالی که موجب شد چندین تن از مدیران ارشد به زندان انداخته شوند، نجات ندادند.
فرهنگ از طریق انتخابهای بزرگی چون ساختار تیم، شفافیت و اهداف محصول محور رشد میکند. فرهنگ با کارهای کوچک پدیدار میشود. به عنوان نمونه میتوان بنیانگذاری را مثال زد که خود تعادل را توصیه و اجرا میکند و هر شب در ساعت از دفتر خارج میشود نه زودتر.
از آنجایی که شما شروع به استخدام و رشد و توسعه یک تیم میکنید 5 راه برای پروراندن یک فرهنگ استارتاپ سالم و غنی وجود دارد:
برخلاف دیگر شرکتها که به ندرت پیش میآید تا امکانات مورد نیاز را در اختیار افراد قراردهند تا فعالیت خود را به بهترین نحو انجام دهند، شما ابزار و وسایلی را که برای پیشرفت نیاز دارند در اختیار کارمندانتان قرار دهید.
درباره خصوصیات برجسته کارمندان خود تحقیق کنید. از خصوصیات شخصی آنها گرفته تا مهارتها و دانسته هایشان. چه افرادی موجب پیشرفت سازمان میشوند؟ هم ویژگیهای ظاهری و هم ویژگیهای پنهان و واقعی آنها را بشناسید، به خاطر بسپارید و در آینده برای استخدام از آنها استفاده کنید.
در صحبت با کارمندانتان لحن مناسبی داشته باشید. فرهنگ برای یک سازمان سرمایه اساسی محسوب میشود که به سازمان در جذب افراد درجه یک و عالی و تمایل آنها برای ماندن در آن سازمان کمک میکند.
از رفتارهای نامناسب و ناسازگار دوری کنید. تمام کارآموزان صرف نظر از هر موقعیتی که دارند در هفته اول کاری خود، پشتیبانی مشتریان را بر عهده گیرند. صرف نظر از مهارت و استعدادشان، باید میزان صبر، توجه و میزان تمایل آنها سنجیده شود.
به خاطر داشته باشید که فرهنگ دائما در حال تغییر است. کوچکترین رفتاری در فرهنگ اثر دارد. به رفتار کارمندان خود توجه داشته باشید. آنها را به رفتار سالم، مثبت و مشارکت با دیگران تشویق کنید.
خودگردان سازی تنها یکی از راههای ایجاد یک کسب و کار است. صنایع سرمایه محور، نظیر انرژی، حمل و نقل، ارتباطات از راه دور، فروشگاههای آجر و ملات و رستورانها ازغلب به بودجه نیاز دارند.
سرمایهگذاری خطرپذیر میتواند بهترین راه برای رسیدن به اهداف تجاری و جاه طلبی های شخصی شما باشد. برای کسی که تمایل به کنترل کارآفرینی باشد خودگردان سازی انتخاب بسیارخوبی است. این راه برای من جواب داد، امیدوارم که پاسخگوی نیاز شما هم باشد.
برای رسیدن به آن صبر، حرکت و عزم و اراده لازم است. نتیجه اینها میتواند استقلال (مالی و شخصی) و تعادل میان کار و زندگی باشد.
میتوانید با سرعتی منطقی رشد کنید و یک زندگی شخصی سالم را تجربه کنید.
میتوانید محصولی تولید کنید که زندگی افراد را بهبود ببخشد.
پس تیمی بسازید که شما را برای رسیدن به این هدف یاری کند.
به تواناییهای خود اعتماد کنید، روی محصول خود تمرکز کنید و در صورت نیاز از دیگران کمک بخواهید.
9 راهکار برای کارآمدتر شدن در محل کار محل کار و تاثیراتی که بر ما و رشد فردی ما دارد غیر قابل توصیف است به شرطی که کمی هوشیار باشیم و بدانیم که کجای کارمان می لنگد. محیط کار و چالش های آن انسان را بزرگ می کند و به او توانایی حل مسئله می دهد. اما گاهی علاوه بر رسد کردن فردی و شخصیتی- به دلیل کمال طلب بودن- که یک امر ذاتی در هر فردی است؛ ما می خواهیم بهتر و عالی تر از بقیه باشیم اما برای این بهتر و کارامد تر بودن چه راه کارهایی وجود دارد؟ 9 راهکار برای کارآمدتر شدن در محل کار، و این دقیقا عنوان مقاله ما برای شماست. پس در ادامه با ما همراه باشید در این مقاله به شما 9 راهکار برای کارآمدتر شدن در محل کار معرفی می کنیم که در عین سادگی می تواند به شما کمک شایانی کند. پس با ما همراه باشید. این را به یاد داشته باشید که همیشه هوشمند بودن به معنای سخت کار کردن نیست. ما انسان ها ساخته ی عادت هایمان هستیم؛ وقتی به انجام کاری غادت می کنیم می توانیم آن را بدون فکر کردن انجام دهیم زیرا دیگر نیاز به فکر کردن نداریم. صرف نظر از اینکه شغل و مشغولیت روزانه شما چیست؛ ممکن است همیشه احساس کنید کارهایتان عقب افتاده و به آن ها نرسیده اید و دائما از این بابت نگران و ناراحت هستید؛ و این امر 100 درصد برای سلامتی شما خوب نیست. پس چاره چیست؟ آیا باید روزها بیشتر از 24 ساعت باشد یا اینکه شما باید بیشتر کار کنید؟ تحقیقات انجام شده برای تعیین کمیت رابطه بین ساعات کار و بهره وری نشان داده که بازده کارکنان پس از یک هفته کار 50 ساعته به شدت کاهش می یابد و بعد از 55 ساعت انگار انرژی و نیروی آن ها افت می کند و انگار که از یک صخره سقوط می کنند. طبق مطالعه ای که سال گذشته توسط جان پنساول از دانشگاه استنفورد منتشر شده است، کسی که در هفته 70 ساعت وقت کار کردن می کند؛ در واقع تنها 15 ساعت کار مفید توانسته انجام دهد. به جای کار بیشتر انجام دادن، فقط بر روی موارد مهم تمرکز کنید و این 9 راهکار برای کارآمد شدن در محل کار را دنبال کنید و بهترین شوید: ( اگر می خواهید در محل کار اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید این مقاله را بخوانید). اضافات را بردارید: تصور کنید امروز پروژه ای را به شما برای انجام داده اند؛ طبیعتا ذهن شما در حال جنگیدن برای رقابت بین هزاران فکر است و این که باید کار را به موقع ارائه دهید، در این جا باید لیستی از کارهای حجیم و عمده ی خود را بنویسید. مشکلی که در این نوع لیست کارها وجود دارد این است که خارج از توان شماست و مانع از تولیدکنندگی شما می شوند و همین حجم زیاد کار شما را مجبور می کند در یک زمان چندین کار را با هم انجام دهید و انرژی خود را بر روی کارهای حاشیه ای و بی اهمیت بگذارید. به جای این کار، زمان خود را تنها بر روی 3 یا 4 کار مهم و چالش برانگی بگذارید و به این ترتیب حجم لیست کاری شما کاهش می یابد سعی کنید از بین این چند کار مهم هم اولیوت بندی کنید و تنهها بر روی یکی از ان ها تمرکز کنید و به این ترتیب احساس اضطراب کمتری به شما دست می دهد. نتایجی را بسنجید نه زمان خود را: وقتی صحبت از بهره وری می شود ما اغلب ذهن مان به این سمت سوق داده می شود که چقدر طول می کشد تا آن را انجام دهیم در صورتی که ما باید نگاه کنیم برای کار به خصوصی چقدر تلاش کردیم و به کجا رسانده ایم؟ مثلا تصور کنیدکه شما 4 ساعت را برای یک وبلاگ 1000 کلمه ای صرف کرده اید اما اگر آن را به قسمت های کوچکتر مثلا 200 کلمه ای تقسیم می کردید؛ می توانستید قالب بندی بهتر و استانداردتری را برای ان انتخاب کنید و یا چند تصویر برای آن ادیت و طراحی کنید و یا سر فصل ها و عنوان زیبا پس از کلی فکر کردن برای آن ها بزنید میبینید که نتیجه کار چقدر خوب و رضایت بخش است و شما هم خسته نشده اید. براساس تحقیقات تمرکز بر روی حضور جسمی و انجام میزان ساعت های یک کار؛منجر به ناکارآمدی و اضطراب می شود. این که خود را مجبور به نشستن پشت میز خود کنید تا زمانی که یک فکر و ایده به فکر شما خطور کند می تواند باعث چند عامل شود : خستگی مغز : از بین رفتن خلاقیت و ایده پردازی: زیرا این دو مورد به طور ناگهانی و در زمانی که به آن فکر نمی کنید به شما الهام می شود نه وما در پشت میز. وقتی بیش از حد توان و زمان خود برای کاری وقت می گذارید کم کم از ان متنفر می شوید. یکی از کارهایی که می توانید جهت ارزیابی میزان نتایج نه میزان زمان برای انجام یک کار؛ انجام دهید این است که در پایان روز و یا در بین روز لیستی از کارهایی را که انجام داده اید را بنویسید با این لیست انگیزه و تمرکز شما را افزایش می دهد زیرا این لیست دستاوردهای شما را نشان می دهد. زیرا به شما کمک می کند تا روز خود را با همین دستاوردهای حتی کوچک اما مهم جشن بگیرید و برنامه ریزی مؤثرتری برای رشد خود انجام دهید. تعدیل نگرش داشته باشید: ما وقتی نگرشی مثبت به اطراف و کارهای خود داریم؛ کارآمدتر خواهیم بود. افراد با نگرش مثبت همیشه ابتکار عمل را به دست می گیرند و و هر گاه نیاز باشد به همکاران خود کمک می کنند و اگر جایی نیاز باشد و او مریض باشد به جای او کارها را انجام می دهند؛ آن ها سعی می کنند همه کارها را درنهایت استاندارد و درستی خود انجام دهند. این افراد هیچ گاه به کارهای خود نمی گویند که خیلی خوب است زیرا همیشه به دنبال بهتر شدن هستند. علاوه بر این، یک نگرش خوب در محل کار به شما کمک می کند تا استانداردهای مربوط به کار خود را تعیین کنید، اطمینان حاصل کنید که مسئولیت خود را به عهده می گیرید ، و تصمیم هایی را خواهید گرفت که براساس شهو شما خواهند بود. "این ویژگی قابل تحسین در بسیاری از سازمان ها سخت است.اما باید نشان دهید که در کار خود نهایت صداقت و کارآیی را دازید و تمام سعی شما بر بهتر شدن و بهتر انجام دادن کارهاست. ارتباط، ارتباط، ارتباط صرف نظر از این که کار شما آزادو یا کارمندی است، مواقعی وجود خواهد داشت که مجبور شوید با دیگران کار کنید. به همین دلیل، شما باید مهارت های ارتباطی و همکاری خود را تقویت کنید. هنگام انجام کار، کارهای غیرضروری را حذف کرده و وقت خود را برای رفع هرگونه سوء تفاهم تلف نکنید. می توانید با افزایش مهارت های گوش دادن خود را در یک ارتباط فعال نگه دارید. به عنوان مثال، هنگام تهیه ایمیل، آن را کوتاه بنویسید زیرا اطلاعات زیاد و بیهوده تنها گیرنده را گیج تر می کند. کارهای رویتن خود را افزایش دهید: آیا می خواهید به راز انجام کار بیشتر در کمترین زمان پی برید؟ تعداد تصمیمات خود را برای یک روز کاهش دهید. تنها راز این است که کارها اتوماتیک تر کنید و به این ترتیب انرژی کمتری از شما گرفته خواهد شد. به عبارت دیگر با ایجاد عادت ها دیگر مجبور نیستید هر روز تصمیم تازه ای بگیرید همین امر انرژی شما را حفظ می کند. چند کار را همزمان انجام ندهید: در واقع انسان ها قادر به انجام چند کار با هم نیستند. در چنین شرایطی به جای تمرکز بر روی یک کار و انجام درست آن ما تمرکز خود را بر روی چندین کار می گذاریم و حواس خود را از یک کار به کار دیگر منتقل می کنیم و در چنین شرایطی مغز دچار مشکل می شود. پس هر گاه که حواستان پرت شد نفس عمیقی بکشید به مار خود برگردید و آن را به اتمام برسانید و سپس به سراغ یک کار دبگر بروید. استرس خود را کاهش دهید: از آنجا که استرس می تواند باعث مشکلات جسمی، عاطفی و رفتاری شود و می تواند هب راحتی سلامت ، انرژی ، رفاه و هوشیاری شما را تحت تأثیر قرار دهد - جای تعجب نیست که مانع از عملکرد شغلی شما می شود. خبر خوب این است که شما ممکن است بتوانید استرس محیط کار را تسکین دهید. به گفته انجمن روانشناسی آمریکا ، "مؤثرترین راهکارهای کاهش استرس، ورزش یا بازی، دعا یا حضور در یک مراسم مذهبی، خواندن و گوش دادن به موسیقی، گذراندن وقت با دوستان یا خانواده، گرفتن ماساژ، بیرون رفتن برای پیاده روی است. مدیتیشن یا انجام یوگا و گذراندن وقت با یک سرگرمی خلاقانه می تواند کمک مضاعفی به شما بکند. و البته مواردی که می تواند باعث افزایش استرس شما شود پرخوری، دیر و نا مرتب خوابیدن، سیگار و این قبیل کارها تنها کار را برای شما سخت تر می کنند. یک راهکار خوب دیگری که می توان برای مدیریت و کنترل استری به کار برد این است که از شب قبل کارهای روزانه خود را بنویسید این کار به شما اعتماد به نفس کافی برای شروع روزتان را می دهد. مقالاتی که ممکن است به آن علاقه مند باشید: افزایش مدیریت زمان در محل کار تأثیر شادی در داشتن موفقیت کارهایی را انجام دهید که از آن ها لذت می برید: همه به اندازه کافی ممتاز نیستند که آنچه را برای زندگی خود دوست دارند انجام دهند. حتی اگر در حال تعقیب رویاهای خود باشید و به دنبال شور و اشتیاق خود باشید ، هنوز وظایفی وجود خواهد داشت که به آنها علاقه ای ندارید. در هر صورت ، بیشتر روی کارهایی تمرکز کنید که در واقع از انجام آن لذت می برید. به عنوان مثال ، اگر شما یک سرآشپز هستید ، پس آشکارا عاشق آشپزی هستید. به جای گذراندن روزهای خود در انجام کارهای اداری ، برون سپاری کنید یا آن کارها را به آنها واگذار کنید تا بتوانید زمان بیشتری را در آشپزخانه یا بازار بگذرانید تا مواد تازه پیدا کنید. وقتی این کار را انجام دهید ، احساس تحقق ، الهام بخش ، چالش و تولید بیشتر خواهید کرد. چگونه در محیط های کاری موفق باشیم موفقیت در محیط کار شاد بودن در محیط کار چگونه در محیط کار بهترین باشیم؟
[caption id="attachment_4513" align="aligncenter" width="655"] نقش محیط کار در آرامش و موفقیت[/caption]
ما بیشتر اوقات و ساعات زندگی خود را در محیط های کاری و در جمع همکاران هستیم؛ در واقع بیشتر وقت خود را با آنان می گذرانیم خیلی وقت ها پیش می آید که ما از محیط کار خود و از جو همکاران ناراضی و ناخرسند هستیم همین امر روحیه ما را هم خراب می کند. اما چگونه می توانیم این محیط ها را برای خود بهتر و مناسب تر نماییم ما در اینجا راهکارهایی را از استاد مرتضی جاوید بیان می کنیم. پس نقش محیط کار در آرامش و موفقیت می تواند بسیار زیاد باشد
چطور می توان از محیط زندگی و کارمان برای رسیدن به موفقیت و آرامش بیشتر بهره ببریم؟
محیط اختیاری:
یعنی ما در انتخاب آن ها اختیار داریم.
محیط های اجباری:
محیط هایی که ما در انتخاب آن ها نقشی نداریم و ناچاریم مدتی آن ها را تحمل کنیم و در ان ها حضور داشته باشیم.
اگر محیط، اختیاری است - محیط دوستان، محیط ورزشی، محیط مدرسه و یا محیط تفریحات- در این گونه محیط ها نقش ما کاملا مشخص است، باید از فیلتر شادی ها، موفقیت ها و . آن ها را عبور دهم اگر محیطی است که مدام موسیقی ها منفی پخش می شود و همه آه و ناله و شکست و گریه وجود دارد و دم از مسائل منفی و یا انحرافات مختلف وجود دارد، ما باید از این گونه محیط ها دوری کنیم تا این مسائل بر روی من تاثیر نگذارند. زیرا یکی از راه حل های که به ما کمک می کند تا ما از مسائل و اتفاقات و افکار منفی دور باشیم؛ این است که از آن مکان خود را فراری دهیم و بر عکس محیط هایی را انتخاب کنیم که ما را به سمت موفقیت می برد.
مثلا برای انتخاب یک باشگاه چندین جا را رصد کنیم و نوع موسیقی ها و نوع برخورد و نحوه ی کار مربیان را نگاه کنیم؛ اینکه چه جایی با انگیزه کار می کنند و یا آیا خنده رو و با انرژی هستند یا نه تنها هدفشان مسائل مادی است؟ پس نوع انرژی که در آنجا جریان دارد بسیار مهم است.
اما گاهی مجیط هایی را ما انتخاب نمی کنیم، مثلا در اداره ای مشغول به کار هستیم هم همکاران خیلی خوب داریم و هم همکارانی که ناجور هستند که اهل غیبت، دروغ، زیرآب زنی و . . در این گونه جاها ما دو راه داریم یا می توانیم مثل محیط های ناجور دست اول روابط خود را محدود کنیم و با افرادی که به من ارزش می دهند رفت و آمد می کنیم.
اما گاهی پیش می آید که افرادی که وارد
گاهی ما فکر می کنیم اگر در برابر رفتار بد دیگران و پرخاش ان ها جواب ندهیم به این معناست که سکوت نشانه رضایت است و به غرور ما بر می خورد و می خواهیم به آن ها جواب دهیم اما می توانیم از این دید هم به آن نگاه کنیم که جواب ابلهان خاموشی است.
بهتر است با خود فکر کنیم که اگر در چنین شرایطی باشیم و بشنویم کسی پشت سر ما حرف زده و یا اگر کسی به ما پرخاش کند؛ چه واکنشی نشان می دهیم؟
برای درک دیگران باید مانند یک پرستار رفتار کنیم؛ تصور کنید در جایی داد و بیداد کسیب را می شنوید و می تواند شما را ناراحت کند و آزار دهد اما اگر این داد و بیداد در یک بیمارستان باشد و شما در نقش یک همراه بیمار و یا پرستار باشید باز هم همین حس را خواهید داشت؟ قطعا نه!!!
بلکه برای فرد دعای خیر خواهید کرد و طلب آرامش و شفا برایش دارید.
آرامش در محیط کار
چگونه در محیط کار شاد باشیم
چگونه در محیط کار موفق باشیم
راه های کسب موفقیت در زندگی
اینکه ما چگونه می توانیم بر روی جامعه خود تأثیرگذار باشیم می تواند سؤالی باشد که شاید فکر افراد دغدغه مند را به خود مشغول دارد و باعث شود افراد کاری برای پیشرفت و بهتر کردن جامعه خود انجام دهند. پس شما بگویید
اگر افراد مختلف در جامعه برای بهتر شدن جامعه و زندگی تلاش نکنند؛ چه مشکلاتی برای جامعه پیش خواهد آمد؟
در بیشتر مواقع همگی ما منتظر تغییر کردن دیگران و یا شرایط اجتماعی خود هستیم و یا منتظریم یک سری اتفاقات بیفتد تا ما تغییر کنیم. همگی این ها کار شیطان است.
برای
مقالاتی که ممکن است به آن علاقه مند شویم : |
او در جواب می گوید من کلی کارهای دیگر دارم که باید درست کنم. دروغ که چیزی نیست اما این طرز تفکر اشتباه است زیرا نباید منتظر درست شدن همه چیز باشیم و بعد خود را تغییر دهیم. بهتر از یک جایی به بعد شروع کنیم و مچ خود را بگیریم؛ اگر نقطه ضعفی داریم؛ منتظر درست شدن سایر نقاط ضعفی که به زعم شما مهم تر است، درست شود.
یا مثلا از یکی بپرسیم چرا کار نمی کنی در جواب می گوید جامعه همه بیکار هستند؛ پدر پول ندارد، سرمایه ندارم و کلی بهانه های الکی می گیرد اما این ها تنها بهانه است زیرا خیلی ها در همین شرایط خوب عمل می کنند. آیا هنوز پاسخی برای اینکه ما چه تاثیری بر روی جامعه داریم پیدا نکردبد؟
بزرگی می گوید: "کودک که بودم می خواستم جهان را تغییر دهم، بزرگتر که شدم می خواستم کشورم را تغییر دهم؛ بزرگتر که شدم در صدد تغییر دادن شهرم برآمدم ؛ در دوره یانسالی میخواستم دوستانم را تغیر دهم؛ در دوره پیری خواهان تغییر خانواده ام شدم اما در این لحظات پایان عمر فهمیدم من تنها می توانم خود را تغییر دهم" .
یک پازلی را به یک نفر دادند و از او خواستند تا آن را درست کند. این پازل نقشه ی جهان بود و هر چه آن را می چید نمی توانست آن را درست کند و دست آخر خسته شد و آن را کنار گذاشت. اما خیلی اتفاقی یکی از مهره ها برعکس شد و دید که تکه ای از صورت یک انسان است و سپس کل پازل ها را برگرداند و مشغول درست کردن پازل صورت انسان شد؛ و توانست آن را کامل کند؛ قسمت پشت پازل یعنی نقشه جهان هم مرتب شد.
[caption id="attachment_4524" align="aligncenter" width="513"] ما چه تاثیری بر جامعه داریم[/caption]
به قول حمید مصدق عزیز :
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی،
چه کسی برخیزد؟
من اگر بخیزم تو اگر برخیزی همه برمی خیزند.
چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم
کلام پایانی این که اگر ما منتظر تغییر شرایط جامعه؛ اقتصادی، و ا تغییر پدر و مادر و . باشیم مانند انسان های نا موفق عمل می کنیم اما اگر در همین شرایط بگویییم من هم می توانم مثل تمام کسانی که موفق شده اند عمل کنم و بهتر بشوم حتما موفق خواهید شد پس باید از خودمان شروع کنیم باید بدانیم که ما هستیم که زندگی خودمان و جامعه خود را تغییر می دهیم و اول باید خود را تغییر دهیم. قبل از ازداوج فکر کنید ببینید می توانید با چنین شرایطی می توانید زندگی کنید و بدانیم که نمی توانیم او را تغییر دهیم.
دقت کنید ببینید اگر کسی به شما کم محلی و بی محبتی می کند به چه دلیل است؟ و یا اگر کسی رفتار ناشایستی دارد حتما ما رفتار درستی نداشته ایم و مطمئن باشیم که با تغییر خود می توانیم بهترین ها را رقم بزنیم.
چگونه خود را تغییر دهیم
راه های تغییر دادن دیگران
چگونه جامعه مدرنی داشته باشیم
نقش یک دوست و همراه خوب در زندگی ما چیست؟
در روانشناسی هم این قضیه مطرح شده است که انسان میانگین 5 تا دوست نزدیک خود است این میانگین از لحاظ مالی، اعتقادی، اخلاقی ، رفتاری و علاق ه و اشتراکات معمولا ما به دوستان خود نزدیک می شویم.
پس اگر یک چشم انداز موفقی می خواهیم؛ مثلا می خواهیم یک کسب و کار موفقی راه بندازیم باید در بین 5 دوست نزدیک من یک بیزینس من حرفه ای هم وجود داشته باشد. یا اگر می خواهیم در مسائل درسی موفق باشیم و در رشته و دانشگاه خوبی تحصیل کنیم باید یکی از 5 دوست ما یک رفیق درس خوان و کنجکاو باشد. اگر می خواهیم روحیه ی شادی داشته باشیم و مشکلات ما تبدیل به شکلات شود.
بنا بر این نیست که انسانی که بگو و بخند زیاد دارد دلیل بر بی مشکل بودن است و این که تصور کنیم هیچ مشکلی در زندگیش ندارد زیرا اصلا انسانی بدون داشتن مشکل وجود ندارد. پس شاد بودن را نباید به نداشتن مشکل ربط دهیم و منتظر شرایطی باشیم که هیچ مشکلی نداریم. بلکه مشکل نداشتن به این معنی است که با مشکلاتمان مشکلی نداشته باشیم ومشکل نداشتن اصلی این است که احساس کنیم شاد هستیم.
[caption id="attachment_4541" align="aligncenter" width="628"] نقش یک دوست و همراه خوب در زندگی ما چیست؟[/caption]
پس به دنبال حذف مشکلات و صورت مسلئه نباشیم بلکه به دنبال استقبال آن ها باشیم و بتوانیم با نغییر نگرش و داشتن نگاه خوب یک زندگی شاد و خوب را برای خود رقم بزنیم. بارها پیش می آید انسان های خوش برخورد و شادی را میبینیم که فکر می کنیم که هیچ مشکلی در زندگی خود ندارد اما وارد زندگی آن ها می شویم می بینیم که مشکلات زیادی دارد؛ این حس و حال خوب می تواند به دلیل وجود انسان هایی باروحیه شاد و خوب باشد که در کنار این افراد وجود دارند.
بارها شاهد بوده ایم که وقتی در سختی ها دیگرانی در کنارمان بوده اند که با آرامش و وقار با استقامت ما را با مشکلات روبرو می کنند و ما را هم از این آرامش و وقار خود بهره مند می کنند و نوعی تبادل انرژی و فرکانس به ما منتقل می شود. دقیقا مثل زمانی که آهن کنار آهن ربا باشد در اثر این محاورت تبدیل به آهن ربا می شود ولی دور از آهن ربا بماند؛ همان آهن باقی خواهد ماند.
ما هم در مجاورت آدم ها و دوستان خوب و موفق و شاد مانند آن ها می شویم؛ پس به جای اینکه از مسائل و مشکلاتی که در اطراف ما وجود دارد دائم حرص بخوریم و گله کنیم؛ درصدد باشیم به جای این که با انسان های منفی باف و متمرکز بر روی مشکلاتشان؛ با آدم های شادی رفت و آمد کنیم که در بدترین وضعیت و شرایط، سعی می کنند گلیم خود را از آب بیرون بکشند و همواره موفق هستند پس باید با دوستان موفق و شاد رفت و آمد کنیم.
پس همین امروز بر روی روابطمان یک تجدید نظر کنیم؛ اما این به معنای قطع ارتباط با همه نیست. بلکه ما باید با همه رفت و آمد داشته باشیم اما 5 نفری که بیشتر از همه با ماصمیمی هستند و ما با آن ها راحت تر هستیم در انتخابشان دقت کنیم؛ نباید در بین این افراد آدم ناباب وجود داشته باشد زیرا حتما بر روی ما تأثیر خواهد گذاشت.
اگر دشمن ما یک پیشنهاد بد به ما بدهد ما قبول نمی کنیم؛ اما دوست ما اگر پیشنهاد بدی به ما بدهد ما ناخودآگاه قبول می کنیم زیرا معتقدیم که خیر ما را میخواهد و وارد باتلاقی میشویم که شاید خیلی دیر به آن پی ببریم. پس بهتر است در انتخاب دوست خود مراقب باشیم. با هرس کردن دایره دوستان خود می توانیم زندگی بهتری را رقم بزنیم.